در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
در زمستان سال 1938،پاریس مملو از پناهنده های نازی شده که در سایه های شب زندگی کرده و تلاش می کنند از بازگشت دوری کنند.یکی از این پناهنده "دکتر راویک" است که بطور غیرقانونی به کار خود ادامه داده و دشمن قدیمی اش را تعقیب می کند...
یک تفنگدار دریایی پس از گذراندن سه دوره در عراق به لوئیزیانا سفر می کند و به دنبال زن ناشناسی می رود که فکر می کند جذابیت خوش شانسی او در طول جنگ بوده است.
یک سرباز آمریکایی به نام بارتل همراه با دوستش مورف در جنگ عراق شرکت کرده اند. اما بعد از اینکه مورف در جنگ کشته می شود بارتل باید همه ماجرا را برای مادر مورف (جنیفر آنیستون) بازگو کند با این وجود که قبل از اعزام به عراق به مادر وی قول داده بود که پسرش را زنده برگرداند…
کرواسی ، هفتم ژانویه 1992: در اواسط جنگ ، جسد روزنامه نگاران جوانی یافت می شود که مجهز به لباس فرم گروه مزدور بین المللی هستند . 19 سال بعد ، پسر عموی یکی از آنها "آنجا کوفل" داستان او را بازگو می کند...
برنده 4 جایزه اسکار همچنین نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
دو سرباز سابق انگلیس تصمیم می گیرند که خود را به عنوان پادشاه در کافیرستان ، سرزمینی که از زمان اسکندر بزرگ ، هیچ سفیدپایی پا نگذاشته است ، مستقر کنند...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 1 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
در سال 1944 ، در جریان قیام ورشو علیه نازی ها ، ستوان لهستانی زادرا و مبارزان مقاومت وی برای فرار از محاصره آلمان از سیستم فاضلاب ورشو استفاده کردند...
در پاییز ۱۹۴۲ ارتش آلمان نازی تا پشت دروازههای استالینگراد پیشروی کرده و سعی در تصرف شهر دارد. در سوی دیگر، واسیلی زایتسف تک تیرانداز ماهر روسی با حمایت دانیلف افسر تبلیغات به یک قهرمان محلی تبدیل میشود، اما با آمدن سرگرد کونیگ آلمانی که یک تیرانداز زبده است، مهارت او به چالش طلبیده میشود. در حالی که دامنه جنگ گستردهتر میشود، میان این دو نیز جدالی شخصی درمیگیرد و هر کدام سعی میکنند تا دیگری را هدف گلوله قرار دهند...