به امید رسیدن به جاودانگی، پادشاه لوئی چهاردهم (پیرس برازنان) یک پری دریایی را اسیر می کند و نیروی زندگی او را می دزدد، اما کشف دختر نامشروع او نقشه های پادشاه را تهدید می کند...
"ریوکا" زیبا و با هوش یک دختر 12 ساله یهودی میباشد که به عیسی ایمان دارد. او و پدرش در اجتماعات گروهی یهودی مسیحی شرکت می کنند. ولی وقتی پدرش به طور ناگهانی می میرد، زندگی "ریوکا" تغییر می کند. او می رود تا با اقوام سنتی یهودی اش زندگی کند و در کنیسه آنها شرکت کند ...
یک درخت کریسمس خاص که با آرزوهای دستنویس تزئین شده بود، به ایوان و گروهی از دانشآموزان یتیم کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و حس خانواده بودن را تجربه کنند.
داستان مادری که به همراه دخترش سفری را برای پیدا کردن همسر گمشدهاش آغاز میکند. او با مردی ملاقات میکند که به او قول میدهد در ازای دریافت پول کمک می کند تا شوهرش را پیدا کند. با کم شدن پول ادامهی جستجو به مشکل بر می خورد...
در پی یک سوءتفاهم، پلوپ به پادشاهی میرسد و اطرافیانش به قصر نقل مکان میکنند. او در حال آموزش برای پادشاهی است اما نگران سرنوشت وارث حقیقی تاج و تخت است.
راب استوارت، مستندساز، در فیلم خود به این موضوع میپردازد که گرچه انسان برای ادامه حیات به طبیعت وابسته است، اما در واقع بزرگترین دشمن طبیعت نیز به حساب میآید.
BIG VOICE یک سال پر فراز و نشیب را در زندگی یک معلم کر دبیرستانی رویایی و دانش آموزانش به تصویر می کشد، زیرا آنها بر موانع به ظاهر غیرقابل عبور غلبه می کنند تا به یک صدای بزرگ در این مستند موسیقی الهام بخش تبدیل شوند.
دختر 6 ساله ای که از مرگ مادرش آسیب دیده است، صحبت نمی کند اما سه عمویش از او مراقبت می کنند. داستان در حالی رخ می دهد که همه آنها اهمیت خانواده را می یابند...
میکا برای گذراندن تابستان به مزرعه اسب مادربزرگ سختگیرش فرستاده می شود. او ابتدا مردد است، اما هنگامی که با اسب نر وحشی Ostwind آشنا می شود، میکا به قدرت شگفت انگیز زمزمه اسب خود پی می برد...
شین چان سوالی در ذهن دارد، چرا خانواده اش توسط یک بشقاب پرنده ربوده شدند. او با سفینه فضایی در مأموریتی به سیاره ای به نام «هایماویری» سفر می کند که ممکن است پیامدهای تغییر دهنده ای در سرنوشتش داشته باشد...
زنی که به تازگی نامزد کرده، جشنی ترتیب میدهد تا خانوادهاش با خانواده نامزدش آشنا شوند. اما غافلگیرکننده این است که پدر و مادر نامزد او، آقای و خانم کریسمس (بابا نوئل و مادر کریسمس) هستند!
فیث، که در آستانه ازدواج است، از بیماری کمخونی داسیشکل رنج میبرد، اما تاکنون نتوانسته این راز را با نامزدش در میان بگذارد. او از این میترسد که این راز، زندگی مشترک آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
"جی" و "آلیا" پنج سال است که ازدواج کرده اند و هر کدام از ازدواج قبلی خود دارای یک فرزند هستند. اما وقتی شوهر سابق "آلیا" سر و کله اش پیدا می شد و خواستار حضانت فرزندشان می شود، "آلیا" سعی می کند به جای صحبت کردن با "جی" در مورد اوضاع، مخفیانه این کار را انجام دهد ...