برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 30 جایزه و نامزد دریافت 22 جایزه دیگر.
علاءالدین بچه شرور خیابانی است، روزی پرنسس جاسمین را می بیند که در شهر مخفیانه زندگی می کند آن ها بهم دل می بندند اما مشکلی وجود دارد پرنسس حتما با یک شاهزاده باید ازدواج کند و …
لورل و هاردی در کسوت کارآگاه خصوصی به مکزیکوسیتی برای دستگیری یک مجرم می روند. در آنجا قرار است با حضور یک گاوباز سرشناس بارسلونیایی مراسم گاوبازی برگزار شود اما به دلیل مشکلات گذرنامه نمی تواند حضور پیدا کند و از آنجا که استن لورل شبیه آن گاو باز است او را به جای او وارد میدان گاوبازی می کنند و …
سن فرانسيسکو. «مري فيوره» (لوپز) براي «گري» - مالک يک شرکت موفق طراحي و برنامه ريزي عروسي کار مي کند و به عنوان مدير مراسم، به خاطر دقت و وسواس و توجهش به ريزه کاري ها، بيش از هر کس ديگري مشتري دارد. اماخود مري سرش بي کلاه مانده و تنهاست...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 72 جایزه دیگر.
فیلم یک مرد جدی درباره یک خانواده یهودی ده شصت آمریکا است. لری پدر خانواده ای متوسط و پروفسوری در شاخه فیزیک است. خانواده لری یک خانواده معمولی نیست لری کوهی از مشکلات دارد از آن جمله پسرش معتاد است همسرش میخواهد جدا شود و با یک مرد دیگر ازدواج کند دخترش مدام از او پول می دزدد تا دماغش را عمل کند و برادرش آرتور هم پلیس و هم مافیا به دنبال آن هستند لری کم کم به این فکر می افتد که خدا چرا این بلاها را به او نازل میکند...
یک رمان نویس وارد رابطهای عاشقانه با یک زن میشود. اما در این بین مشکلی وجود دارد. او ازدواج کرده است و آن دو فقط می تواند بین ساعت 5 تا 7 هر شب یکدیگر را ملاقات کنند...
داستان فیلم Squared Love از آن جایی آغاز میشود که یک روزنامه نگار و یک زن مشهور با رخ دادن اتفاقهای عجیب و مرموزی، تصمیم میگیرند که در مورد انتخاب های زندگی خود، تجدید نظر کنند. این موضوع سبب میشود که ....
یک دانشجوی خجالتی سعی دارد به خانوادهاش در اوهایو برسد، یک مرد خشن عشق اسلحه بدنبال آخرین توئینکی می گردد، و دو خواهر در تلاشند تا به یک شهر بازی برسند. همه آنها در حالی مسیرشان را می پیمایند که کل امریکا از زامبیها پر شده است...
«جان» سیاه پوست (اسنایپس) و «چارلی» سفید پوست (هارلسن)، دو پلیس مخفی شرکت قطار زیرزمینی نیویورک، خود را برادر هم می دانند. پس از ماجراهایی «چارلی» که از کار و رابطه ی عاطفی خود سرخورده شده، تصمیم می گیرد به یک قطار حامل پول دستبرد بزند. اما «جان» متوجه اقدام او می شود و سعی می کند مانع دزدی شود.
زمانی که رجب در سوگواری از دست دادن دوستش "عیصمت" است، متوجه میشود که عیصمت یک قرار داده نا تمام برای حمل یک گروه ورزشکار به خارج از کشور برای رقابت های ورزشی المپیک بر جای گذاشته است ، رجب نیز با نوراله به وسیله ی اتوبوس عیصمت راهی جاده می شوند ، در حین سفر رجب پیشنهاد ناهار به ورزشکاران را می دهد ولی داخل رستوران به سرآشپز طبق دستور غذایی خودش پیشنهاد میکند که روغن موتور به غذا اضافه کند و اینگونه است که ورزشکاران بعد از خوردن لوبیا مسموم میشوند و رجب پس از متوجه شدن این موضوع تصمیم میگیرد با گروه خودش به جای آن ها وارد مسابقات بشود...