2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین دریافت 1 جایزه دیگر.
"جف" و "ترکی" دو دوست دیوانه بر روی قایقی شناور در دریای مدیترانه به ساحلی دور افتاده رسیده و به وسیله شتر به شهری عربی وارد می شوند.در شهر "ترکی" به عنوان برده به شاهزاده فروخته می شود."جف" می خواهد او را آزاد کند و...
« جیل » ( اوبرون ) و « لرى بیکر » ( داگلاس ) زوج ظاهرا خوشبختى هستند که شش سال است با هم زندگى مىکنند. اما « جیل » در گفت و گو با یک روانکاو در مىیابد که سکسکه هاى مزاحمش دلیل روانى دارند و او ناخودآگاه ، از زندگى زناشویىاش راضى نیست...
“سالیوان” کارگردان ساده لوحی است که تصمیم می گیرد فیلمی درباره مشکلات انسان های فقیر بسازد. به همین دلیل او در لباس یک دوره گرد به راه می افتد تا درس های درباره زندگی بگیرد که باعث بیداری او می شود …
وقتی دوستان همیشگی "دنی اونیل" و "هنک تیلور" مجبور می شوند از هم جدا شوند، در گروه "آرتی شاو" مشغول بکار شده و با مدیر سابق "الن میلر" همراه می شوند...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
« تريسى » ( هپبرن ) ، زنى از خود راضى از طبقه ى اعيان ، در آستانه ى ازدواج دوم خود با مردى ابله اما ثروتمند ( هوارد ) است. با ورود « دكستر » ( گرانت ) ، همسر اول او ، و « مايك » ( استوارت ) ، خبرنگارى جنجالى ، ماجرا پيچيده مى شود...
آندره خلبان جوان، عاشق مارکیز دولاشنزه می شود. ولی نمی داند که اولین قاعده بازی به سبک اشرافی این است که هیچ چیز را جدی نگیرد و بگذارد که بازی ادامه یابد. وقتی این قانون زیر پا گذاشته می شود چیزی جز رنج و مرگ باقی نمی ماند...
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
« نينوچكا » ( گاربو ) مأمور سختگير و متعصب حزبى از شوروى به پاريس مىآيد تا سه فرستادهى خاطى قبلى دولت را به وطن بازگرداند. او در برخورد با « كنت لئون دولگا » ( داگلاس ) ، براى نخستين بار لذت دلباختگى و زن بودن را تجربه مىكند.
"استنلی" و "اولیور" که مشغول فروش تله موش در سوئیس هستند، توسط یک تولید کننده پنیر تمام پولهای خود را از دست می دهند. در این میان "اولیور" عاشق خدمتکاری می شود که در حقیقت خواننده اپرایی مشهوری است و...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
« پروفسور هنرى هیگینز » ( هوارد ) ، استاد زبان شناسى ، در بازار لندن با دختر عامى گلفروشى ، « الیزا دولیتل » ( هیلر ) روبه رو میشود ، و با دوستش ، « کلنل پیکرینگ » ( ساندرلند ) شرط میبندد که به او فن بیان بیاموزد.
وقتى « بتسى بوت » ( گارلند ) مى آید تا از فامیل دیدن کند ، « اندى هاردى » ( رونى ) ابتدا گمان مىکند او بچه است و توجهى نشان نمىدهد ، تا این که « بتسى » در مجلسى آواز مىخواند و « اندى » را دوباره دچار دردسرهاى رمانتیک مىکند.
« ديويد هاكسلى » ( گرانت ) دايناسورشناس كم حافظه در آستانه ى ازدواج با دخترى معقول است كه سر و كله ى « سوزان ونس » ( هپبرن )، وارثه ى عجيب و غريب، پيدا مى شود.
میلیونر امریکایى ، « مایکل براندن » ( کوپر ) آن قدر شیفتهى زندگى زناشویى است که تا به حال هفت ازدواج را پشت سر گذاشته است . « براندن » در سفرى به ریویرا با دخترى فرانسوى به نام « نیکول » ( کلبر ) آشنا مىشود که به خواستگارى او جواب رد مىدهد. اما واکنش « نیکول » ، « مایکل » را به هشتمین ازدواج خود بیشتر راغب مىکند.