مارتا شاید یتیم باشد و حتی تحت تاثیر یک بیماری کشنده قرار گیرد، اما با این حال او مثبت اندیش ترین فردیست که می توان ملاقات کرد. او می خواهد که یک پسر به او دل ببند...
پیتر که از قضاوت خانواده اش در مورد مجرد بودن خود ناامید است، بهترین دوستش نیک را متقاعد می کند که در سفر به خانه برای تعطیلات به عنوان دوستش ظاهر شود...
سانتوش، جوانی که با "سندرم میکرو " دست و پنجه نرم می کند، در موقعیتی اجتناب ناپذیر با آمروتا ازدواج می کند اما همچنان اولین شب عروسی خود را به تعویق می اندازد. او با زنی مواجه می شود که برای رفع مشکلش داروی گیاهی دارد...
چند نفر از دوستان کالج سالی یک بار برای مهمانی استخر "Rosé" همدیگر را ملاقات می کنند. با این حال ، پس از سالها نوزادان ، مشاغل و مسیرهای مختلف زندگی ، ترک در روابط آنها پدیدار می شود ...
ماریا، یک زن نظافتچی، خجالتی، درونگرا و دست و پا چلفتی است. هنگامی که او به مدرسه هنرهای زیبا فرستاده می شود، با هوبرت، نگهبان عجیب و غریب مدرسه، آشنا می شود. در آنجا او مکانی شگفت انگیز را کشف می کند که آزادی، خلاقیت و جسارت در آن حکمفرمایی می کند....
ایوان، یک مرد کوچک معمولی اهل روسیه، علیرغم اینکه قربانی کلاهبرداران می شود و برای امرار معاش تلاش می کند، اعتماد ساده لوحانه خود را به مردم حفظ می کند و زندگی و زیبایی را تحسین می کند...
گروهی از مردم در یک ماموریت بشردوستانه به منطقه ای دورافتاده از ترانسیلوانیا می رسند تا به ساکنان کالاهای مختلف ارائه دهند. جدا از چند دعوا و درگیری بین اعضای گروه، به نظر همه چیز برای ماریا و دن خوب پیش می رود. اما به زودی پس از آن که آنها به یک فرد محلی سرگردان برخورد می کنند و سعی می کنند به او کمک کنند، همه چیز خراب می شود...
دونو، کاسینو و ایندرو در یک پانسیون زندگی می کنند. وقتی صاحب آپارتمان، خانم سارا (سوزی بول) در حال قرار گذاشتن است، شادی شروع می شود. کاسینو و ایندرو یک میکروفون می گذارند تا صدای خواستگاری در اتاق شنیده شود. بنابراین دعوای خاله سارا و سه دوستش رخ می دهد ...