زندگی آرام یک منتقد غذا، با ورود ناگهانی مادرش در آستانه کریسمس به آشوبی تمام عیار تبدیل شد. ناچار، از یک آشپز جوان کمک گرفت تا از شر او خلاص شود، غافل از اینکه این تصمیم، زندگیاش را برای همیشه تغییر خواهد داد.
«ریچ» (اوون ویلسن) و «فرد» (جیسن سادیک) دو دوست صمیمیاند، و هردو چندین سال است که ازدواج کرده اند. اما وقتی که این دو مرد در خانه از خود بیقراری و بی حوصلگی نشان می دهند، همسرانشان تصمیم میگیرند تا یک هفته به شوهرانشان اجازه دهند تا هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند، بدون اینکه مورد مواخذه یا کوچکترین سوالی قرار بگیرند. این موضوع در ابتدا شبیه یک رویا برای ریک و فرد می باشد. اما آنها به زودی متوجه می شوند که رویایی که آنها از زندگی مجردی داشتند به طور فاحش و البته خنده داری با جهان واقعیت فرق دارد...
در دنیایی که تعطیلات توسط اداره کارآمد امور یولتید اداره می شود، یک روح تلخ و سوخته از کریسمس گذشته تصمیم می گیرد در حالی که در یک "مأموریت" است، به AWOL برود و "هدف" خود را در سال 1965 رها کند...
وقتی زنی با مبلغ هنگفتی فرار می کند، دو نفر سعی می کنند او را تعقیب کنند. با این حال، با درک اینکه زن خود را در جزیره ای مرموز پنهان کرده است، چاره ای جز تعقیب او و ورود به این مکان غیرعادی ندارند...
مارتین فراست داستانی مینویسد که در آن زنی مرموز به نام کلر مارتین در زندگیاش ظاهر میشود؛ سرنوشت آنها با داستانی که او مینویسد گره میخورد و واقعیت و تخیل را در یک معمای جذاب دربارهٔ فرآیند هنری محو میکند.
دواین بالفور، نوجوانی است که آرمانهای بزرگی دارد. او میخواهد شهردار شهرش باشد، اما از خانوادهای شکستخورده میآید. رقابت ساده او با یکی از همکلاسیهایش، باعث میشود که او تصمیم بگیرد برای شهرداری نامزد شود. این تصمیم باعث میشود که او با چالشهای زیادی روبرو شود...
لوئیس از آزادی و مجرد بودن لذت می برد. او بوی عطر و در نتیجه پول دارد. با این حال، 5 خواهر و مادر او معتقدند که در 43 سالگی، او باید به دنبال همسر باشد، نه یک شب...
داستان از پیادهروهای مجلل ردیو درایو و ارتفاعات بورلی هیلز آغاز میشود. سؤال این است که آیا او واقعاً قدرت متقاعد کردن همخانههایش را برای انجام خواستههایش دارد؟ سرانجام، همخانهها در برابر وسوسه تسلیم شده و در این میان، با جنبهای از شخصیت سیندی مواجه میشوند که پیشتر برایشان ناشناخته بود.