داستان در رومانی پس از جنگ جریان دارد ، یک کمونیست که در طول جنگ توسط فاشیست ها شکنجه شده بود، اکنون یک کارآگاه پلیس است و قصد دارد شهر خود را از وجود گانگسترها و بازار سیاه پاک کند...
دو خواهر قلعه خانوادگی خود را به ارث میبرند، که گفته میشود توسط جدشان که زنی موی کلاغی و جامه سرخپوش است و هر صد سال هفت قتل مرتکب میشود، تسخیر شده است.
تصادفاً، معلم مهد کودک آرام، به طرز باورنکردنی شبیه به شرور وحشتناک است که کلاهخود اسکندر کبیر را دزدیده است. و همدستان شرور، غیرمنتظره شبیه به کودکان هستند - آنها نیز به عشق و مراقبت نیاز دارند...
یک یاکوزا که خشم رامناپذیری دارد و به اقتدار احترام نمیگذارد، خود را رهبری بقایای گروهی را که زمانی به آن تعلق داشت، میبیند تا بتواند منطقهای از خود را حفظ کند...
برنده 2 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 1 جایزه دیگر. award
ادی گینلی، کمدین کلوپ شبانه، با الهام از عشقش به رمان های داشیل همت، تبلیغی را در روزنامه به عنوان چشم خصوصی منتشر می کند. پروندهای که او به دست میآورد معلوم میشود که چیدمان عجیبی است و همانطور که او به ته آن میکاود، زندگیاش شروع به از هم پاشیدن میکند...
یک کلانتر مصمم، یک دزد و دوست دخترش را تعقیب می کند و اجازه نمی دهد هیچ چیز مانع دستگیری آنها شود. او از تمام تلاش خود برای یافتن آنها استفاده می کند و حتی از خطرات احتمالی هم نمی ترسد...
سه معتمد ثروتمند به طرز مشکوکی که شبیه خودکشی به نظر میاد، کشته می شن. وقتی اتوبوسی پر از بچه های یتیم و سه معتمد دیگه تصادف می کنه، سرهنگ بینگهام به ماجرا پی می بره...
یک مدل زیبا که از دست گروهی از فرقه های جنسی هیپی فرار کرده، توسط یک قاتل سریالی تعقیب می شود که قبلی ترین قربانیانش شامل ساکنان قبلی آپارتمان جدیدش می باشند...
یک نویسنده بینقص رمانهای شلخته توسط یک بازیگر سابق عجیب و غریب و گوشهگیر استخدام میشود تا به او کمک کند زندگینامهاش را در خانهاش در مالت بنویسد...