یک کلانتر تازه منتخب و معاون بیمیلش که در حال تحقیق درباره قتل یک زن هستند، از شبکه مرگباری از دروغ، فساد و ارتباطات با کارتل پرده برمیدارند که شهر کوچک و آرام آنها را به یک منطقه جنگی تبدیل میکند.
زمانی که گروهی از جوانان ثروتمند و دارای نفوذ سیاسی، خواهر سایرا را به قتل رساندند، این دختر ترکمنستانی که شغلی آرام به عنوان نظافتچی باشگاه ورزشی داشت، تصمیم گرفت تا راه پدرش را ادامه دهد و به دنبال انتقام باشد.
ویوین ورا، مجری تلویزیونی برنامه مستند "ناگفتهها"، پس از تحقیقات طاقتفرسا درباره یک ماجرا، با حوادث عجیبی روبرو میشود که او و گروهش را به دردسر میاندازد. این اتفاقات او را ناگزیر به رویارویی با رازهای گذشتهاش میکند تا بتواند پرده از حقیقت بردارد.
در دهه 1950 میلادی، پل کول، بازیگر اهل نیویورک، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در اوهایو رها میشود، گویی که مرده است. او حافظه خود را از دست میدهد و خود را در یک شهر کوچک و مرموز، سرگردان مییابد. او برای بازگشت به خانه و بازیابی آنچه از دست داده، تلاش میکند.
یک پدر و پسر، که به عنوان اعضای گروه افراطگرای ضد دولتی «شهروندان مستقل» شناخته میشوند، در یک رویارویی با فرمانده پلیس قرار میگیرند. این درگیری به یک عملیات تعقیب و گریز گسترده برای یافتن آنها منجر میشود.
در این کمدی پلیسی که بر محور همکاری دو پلیس میچرخد، یک بازپرس ویژه و متعهد ناچار میشود با کارآگاهی بیپروا که از درجهاش کاسته شده، همکار شود تا قاتلی را ردیابی کرده و دستگیر کنند.
در یک برنامه تلویزیونی محبوب دهه هفتاد میلادی، زنی جوان به نام شرل بردشو، مردی جذاب به نام رودنی آلکالا را به عنوان همسر آینده خود انتخاب میکند. اما او از این واقعیت بیخبر است که آلکالا در واقع یک قاتل سریالی خطرناک است.
لسیا، دختر نوجوانی، توسط مردی به ویلایی مخفی برده میشود که پدر فراریاش و همراهانش در آن پنهان شدهاند. در این ویلای مخفی، جنگی در میگیرد که مرگ و تعقیب و گریزی را به دنبال دارد. در جریان این اتفاقات پرهیجان، پیوند عاطفی لسیا با پدرش تقویت میشود.
پری، که مدیریت یک فروشگاه تشک را بر عهده دارد، نقشهای جسورانه برای جلب توجه دختری که به او علاقهمند است، طراحی میکند. اما این تلاشها زمانی به بیراهه میروند که صحنهسازی ربودن برادر آن دختر، ابعادی فراتر از تصور او پیدا میکند.
در غرب تگزاس، پسری که خواهرش توسط یک قاتل بیرحم به نام بیل گلوی ربوده شده، یک شکارچی جایزه بگیر سرسخت به نام رجینالد جونز را استخدام میکند تا رهبری گروهی از افراد طرد شده را برعهده بگیرد و به دنبال دختر گمشدهشان بگردند.
ژاژا کوردا، بازرگان ثروتمند، تنها دخترش را که یک راهبه است، به عنوان تنها وارث املاکش تعیین میکند. کوردا که در آستانه آغاز سرمایهگذاری جدیدی است، به همراه دخترش به زودی هدف دسیسهچینی سرمایهداران جاهطلب، تروریستهای خارجی و آدمکشهای مصمم قرار میگیرند.
یک دانشجوی ساکن کانادا، به دلیل اتهام فریب همسرش برای دریافت ویزا که منجر به مرگ او شده است، با پیگرد قانونی روبرو است. این حادثه، تلاشهای مضطرب و ناامیدانه خانوادههای مهاجر برای دستیابی به فرصتهای بهتر را برجسته میکند.
مِل، پس از انتقال از کانون اصلاح و تربیت به زندان بزرگسالان، تحت حمایت و راهنمایی دو نفر قرار میگیرد: شپرد، که منفورترین بزهکار استرالیا محسوب میشود، و وارن، زندانی که قرار است به زودی با عفو مشروط آزاد شود. اما، این رابطه سهگانه شبیه به پیوند پدر و فرزندی که میان این سه نفر شکل میگیرد، در نهایت به فروپاشی و نابودی آنها میانجامد.
چا جینگ، یک قهرمان بیباک و عادل، با خیانت و نبرد بین خیر و شر روبرو میشود. چا جینگ و تونی گو که زمانی رفقای صمیمی بودند، از یکدیگر فاصله میگیرند و همین امر باعث میشود که تونی در یک مأموریت حساس او را متهم کند.
داستانهای برمونزی: سقوط امپراتوری روم، کمدی-درامی واقعگرایانه دربارهی خانوادهی جنایتکار روم در جنوب لندن است که در اثر اختلافات داخلی و رقابت با دیگر گروهها، داراییهایشان در خطر قرار میگیرد.