داستان از جایی شروع میشود که یک زن ناامید با یک قاتل حرفهای آشنا میشود و بین آنها رابطه عاشقانهای شکل میگیرد. این رابطه آنها را به سمت انتقامجویی از مجرمان میکشاند، اما در این میان، زن به مردی که عاشقش شده و انگیزههای واقعی او مشکوک میشود.
مردی که پس از بیست سال از زندان آزاد میشود، در جستجوی عشق قدیمیاش است. اما این دیدار، او را با حقیقت تلخ جنایتهایی که در گذشته مرتکب شده، روبرو میکند.
در یک فیلم کمدی جنایی بریتانیایی، دو دوست بدشانس در یک سرقت بانک شکست میخورند و دچار دردسر میشوند. این فیلم اگرچه دارای مشکلات محتوایی زیادی است، اما در مجموع دارای لحنی سبک و سرگرمکننده است.
یک جوان زیرک با فریبکاری وارد یک شرکت بیمه میشود و با دوستانش نقشه سرقت میچیند. اما این نقشه آنها را به دسیسهای تاریک و خطرناک میکشاند که طمعشان را به شدت میآزماید.
زنی جوان به همراه دو همراهش، پس از وقوع حادثهای مرگبار در دل دریای بیکران، سرگردان مانده و توسط ناخدای یک کشتی ماهیگیری نجات مییابند؛ غافل از آنکه این کشتی رازی هولناک را در خود نهفته دارد.
داستان درباره ویکتور کالووود است که در سال 2005 سه نفر را در جنگلهای چک و موراویا به قتل رساند. این داستان با تلاش دو نفر از شخصیتهای اصلی برای خودکشی آغاز میشود و به بررسی جنایات این قاتل سریالی میپردازد.
داستان این فیلم در مورد دو خانواده با زندگیهای کاملاً متفاوت است که به طور اتفاقی با هم روبهرو میشوند: یک خانواده فقیر در حلبیآباد و یک خانواده ثروتمند در یک برج بلند.
فیلم داستان جوانی آشفته به نام چان لوک-کوان را دنبال میکند که به طور اتفاقی وارد "شهر محصور" میشود. او در میان آشفتگی این شهر، نظم حاکم بر آن را کشف میکند و در طول مسیر درسهای مهمی در مورد زندگی میآموزد.
یک خانواده در تگزاس که از نسلهای گذشته در مسابقات سوارکاری فعالیت داشتهاند، برای درمان بیماری دختر خردسالشان که به سرطان مبتلا شده است، با شرکت در این مسابقات تلاش میکنند تا هزینههای درمان او را تأمین کنند.