داستان فیلم در مورد پسریست که بعد از یک دروغ مصلحتی مجبور به ازدواج طبق قوانین اسلامی و خانواده اش میشود . این در حالیست که و دلداده یک دختر دورگه استرالیایی لبانیست و …
پس از اتمام انجام وظیفه، یک پرستار ارتش به کشور خودش و مزرعه مادربزرگش در آمیش باز می گردد، جایی که او عشق غیر منتظره ای را پیدا میکند و درگیر ماجرای قتل میشود که...
شب ، داستان فیلم در شهر دهلی هند در جریان است، جایی که مردم سرتاسر هند برای رسیدن به رویاهایشان به این شهر می آیند. برای برخی این رویاها به حقیقت تبدیل می شوند و بعضی دیگر نیر در حال تعقیب بی پایان رویای خود هستند و داشتن امید باعث می شود تا از دنبال کردن رویای خود خسته نشوند. این فیلم داستان دختری به نام Raina را به تصویر می کشد که در یک کافی شاپ مشغول به کار است تا اینکه یک مدل جوان و موفق به نام Azfar او را با عشق آشنا می کند و …
الکس یک "مربی سگ" دوست داشتنی، با استعداد و باهوش هست که با کاترین، زنی عالی و با خانواده ای خوب وارد رابطه ای عاشقانه میشود، کاترین قصد دارد تا الکس را به مردی ایده آل برای ازدواج و زندگی آینده شان تبدیل کند اما...
"کنیا مک کوئین" حسابدار، وقتی بدون برنامه ریزی قبلی به قراری عاشقانه با "برایان کلی" مردی جذاب می رود،عشق را در غیر منتظره ترین مکان و زمان پیدا می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین دریافت 4 جایزه دیگر.
«خانم فلاکس» (شر) مرتب درگیر رابطه های بی فرجام با مردان نامناسب می شود و برای حفظ آبرو مجبور است از این شهر به آن شهر برود. دو دختر او، «شارلوت» (رایدر) و «کیت» (ریچی)، ظاهرا به این وضع خو گرفته اند.خانواده در ادامه ی نقل و انتقال هایش به ماساچوستس می رود و زندگی «خانم فلاکس» وقتی دگرگون می شود که «لو» (هاسکینز) او را می یابد…
يک مامور بيمه به اسم جين توسط کارفرمايانش مامور می شود تا وارد تشکيلات يک دزد مشهور جواهرات شود تا او را تعقيب کرده و به دام بيندازد. سارق قبل از اولين کار مشترکشان که دزديدن يک ماسک بسيار باارزش است، جين را تحت آزمايشها و تمرينات سختی قرار می دهد تا از او مطمئن شود. پس از موفقيت در اين عمليات، سارق تصميم می گيرد که برای سرقت يک قطعه هنری بسيار گرانبها که در محلی با سيستم های امنيتی بسيار قوی نگهداری می شود، اقدام نمايند...
داستان فیلم درباره دختری هندی است که مجبور است به یک ازدواج اجباری تن بدهد اما وقتی موقعیت را مناسب می بیند، فرار می کند و به پاکستان می رود. او در آنجا با پسر سابق فرماندار آشنا می شود که قصد دارد این دختر را برای رسیدن به نامزدش یاری کند...