در هوایی به شدت بارانی تصادفی در چهار راه رخ میده.مصدوم به بیمارستان منتقل میشه.دختر نوجوانیست که ضربه مغزی شده.از دفترچه یادداشتش متوجه میشن که دختر جراحهمون بیمارستانه.پدرش نا امید از زنده موندن دخترشه و خودش وارد اتاق عمل نمیشه.دراتاق کارش نشسته بود و صبح همون روز رو یاد اوری کرد آخرین دیدارش با دخترش بود.که مجبور شده بود به زنش بخاطر دخترش که...
"ژائو" مجردی سالخورده است که در زمینه عشق شانس زیادی نداشته.او که تصور می کند در نهایت زن رویاهایش را پیدا کرده،او را متقاعد می کند ثروتمند بوده و قرار ازدواج با او می گذارد."لی" بهترین دوست او ایده پول درآوردن با نوسازی یک اتوبوس رها شده و اجاره او به زوجهای جوان را مطرح می کند.اما این ایده ها آنها به خوبی پیش نمی رود و...
"دین" هجده ساله باهوش و خوش تیپ است، اما احساس می کند توسط خانواده اش تحت فشار است. برای رسیدن به چیزهایی که می خواهد، او هویت فردی دیگر را بدست آورده و وارد زندگی سطح بالاتری می شود...
"لاری" آدمکش نادانی است که برای ربودن برادر عقب افتاده یک وکیل منطقه کالیفرنیا توسط مافیا استخدام می شود.او برادر وکیل را از بیمارستان روانی ربوده و به آپارتمان خود می برد."ریکی" آدمکشی دیگری است که برای نظارت بر کار "لاری" فرستاده می شود و...
"توماس" جوانی خوشگذارن است.او بوسیله "سیلویا" پرستاری که با او خیانت کرده به دروغ متوجه می شود که مبتلا به ایدز است.او که در جستجوی راهی برای مرگ سریع است عاشق "کلاریسا" مهمانداری که او نیز قصد خودکشی دارد می شود و...
"زازا" مردی سی و یک ساله،خوش چهره و باهوش است که خانواده اش دوست دارند ازدواج او را ببینند.اما سنتها او را مجبور می کند دختری باکره انتخاب کند.او باید زیبا بوده و از خانواده ای ثروتمند باشد.خانواده اش او را مجبور می کنند به دیدن عروس انتخابی آنها و خانواد اش برود.او هیچ چاره ای ندارد و...
"تانیا" به همراه پسرش برای دیدن نامزدش از مسکو عازم لندن می شود.اما وقتی او خود را نشان نمی دهد و اداره مهاجرت قصد ارسال آنها به مسکو را می کند،"تانیا" درخواست پناهندگی سیاسی می کند تا مقداری زمان بدست بیاورد.اما او نمی داند که اینکار آنها را به مدت یک سال به مرکزی برای بازداشت شدن می فرستد و...
"سندی ادواردز" کارگردان یک شرکت طراحی نرم افزارهای زمین شناسی در استرالیا است.همکار "سندی" او را وادار می کند تا راهنمای یک تاجر ژاپنی برای بازدید از معدنهای صحرای استرالیا بشود،به امید اینکه او محصولاتشان را خریداری بکند..
تحقیقات درباره سرقتی که منجر به قتل شده است باعث بروز سلسله اتفاقاتی می شود که افسر پلیس لس آنجلس "الدن پری" را وادار می کند روشهای خشن خود را زیر سوال ببرد...
خون اوک که دختری جوان است در مجله ایی عاشقانه به عنوان ویرایشگر مشغول به کار است،دوست پسرش که به مدت طولانی با یکدیگر در رابطه بودند او را ترک میکند به خاطر دختری دیگر ...
"کلادیا لارسن" پس از اینکه کار خود را از دست می دهد و متوجه می شود دخترش می خواهد جشن شکرگذاری را با دوست پسر خود سپری کند،مجبور می شود تعطیلات را به خانواده اش سپری کند و...
فیلم شامل سه داستان مختلف در مورد عشق و تنهایی می باشد.داستان اول درمورد فروشنده ای تنها است که پس از مرگ همسرش دیگر به زندگی باور ندارد.داستان دوم در مورد مامور نگهبانی است که برای دو چیز زندگی می کند،غذای خوب و زنی زیبا که در آپارتمانش زندگی می کند و داستان سوم در مورد دو دختر دبیرستانی است که از طریق اینترنت با یکدیگر آشنا می شوند...
«مايکل فلگيت»، جوان انگليسي مقيم منهتن، يک شرکت موفق حراج اشياي هنري کم ياب و با ارزش را مي گرداند. وقتي «مايکل» با «جينا» آشنا مي شود، بلافاصله از او خوشش مي آيد و سه ماه بعد از او تقاضاي ازدواج مي کند. اما «جينا» مي گويد که به خاطر خانواده اش، «مايکل» هرگز نبايد ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمي بعد «مايکل» به مشکل خانواده ي «جينا» پي مي برد: «فرانک»، پدر «جينا»، يک سردسته ي مافيايي است...
زندگی شخصی "لائورا" از روابط پنهانی مختلف تشکیل شده. او پس از برخورد با "آرتورو" رابطه پر تنشی با او تشکیل می دهد. با گذشت زمان او روزهایش را بر روی یک تقویم خط زده و گذشته اش را به معشوقه ش نشان می دهد...