وقتی یک گروه از کسانی که پخش زنده انجام میدهند، وارد یک چالش خانهی جنزده میشوند، خیلی زود میفهمند که ترسها ممکن است واقعیتر از آن چیزی باشند که فکرش را میکردند. با هر پیچ و خمی، آنها باید در میان وحشت راه خود را پیدا کنند و برای زنده ماندن در آن شب بجنگند.
جک، که با آزمایش دیانای از اتهام قتل کودک تبرئه شده، پس از قتل دختری دیگر، در حالی که مورد سرزنش شهر است، برای اثبات بیگناهی و کشف قاتلان واقعی در هانتسویل تلاش میکند.
خانوادهای چند نژادی که به روستایی دورافتاده نقل مکان کرده و خانهای ندیده خریدهاند، با خصومت اهالی و یک افسانهی محلی ترسناک روبرو میشوند و مجبورند با تاریخ شوم خانهشان مقابله کنند.
در دهه 1950 میلادی، پل کول، بازیگر اهل نیویورک، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در اوهایو رها میشود، گویی که مرده است. او حافظه خود را از دست میدهد و خود را در یک شهر کوچک و مرموز، سرگردان مییابد. او برای بازگشت به خانه و بازیابی آنچه از دست داده، تلاش میکند.
داستان فردی سابقاً خلافکار را دنبال میکند که برای محافظت از زنی جوان به نام خوشی استخدام میشود. فاتح برای حفظ امنیت خوشی باید از تمام تواناییهای خود استفاده کند و در عین حال تلاش کند تا حقیقت تهدیدهایی که علیه او صورت گرفته است را کشف کند.
سفری که برای یک زوج آغاز شده بود، با گم شدن زن و تلاش شوهر برای یافتن او، تبدیل به یک ماجرای پر از چالش میشود. یک شخصیت منفی هم در این میان، مشکلات را بیشتر میکند.
هی جون، پسری جوان، گرفتار تسخیر روحی پلید گشته است. راهبه یونیا، به همراه دستیارش میکائلا، برای نجات او تلاش میکند. کشیش پاول سعی در درمان او از طریق روشهای پزشکی دارد، در حالی که کشیش اندرو برای بیرون راندن روح خبیث از هی جون، دست به مراسم جنگیری میزند.
یک کشیش و یک کارآگاه، که اعتقاداتشان محرکشان است، در پی یافتن فردی گمشده هستند. کشیش، پس از آنکه در وحی الهی، رباینده پسرش را شناسایی میکند، مصمم به انتقامگیری میشود.
داستان حول محور گروهی از سربازان زن میچرخد که برای نجات نوجوانانی که در درگیریهای سنگین میان داعش و طالبان اسیر شدهاند، به عنوان امدادگر وارد منطقه جنگی میشوند.
در دهه نود میلادی، در شهر لس آنجلس، یک محافظ شخصی مسئولیت حفاظت از یک خواننده مشهور موسیقی پاپ و دوست پسر ورزشکار او را در برابر یک تعقیبکننده مزاحم بر عهده میگیرد.
این فیلمی هیجانانگیز و دلهرهآور است که داستان زندگی آرام یک زوج را روایت میکند. زندگیای که به تدریج و به واسطه حضور هر روزه همسایهای که راس ساعت چهار بعد از ظهر به دیدنشان میآید، به کابوسی وحشتناک بدل میگردد.
کوتی، مردی صادق در شهری فاسد، برای حمایت از خواهرش، با یک رئیس باند خطرناک درگیر میشود. این درگیری او را در موقعیتی قرار میدهد که باید برای بقا، دست به اقدامی سرنوشتساز بزند.