در شهر مسکو، در کنار آدم های معمولی دسته ای بنام «دیگران» زندگی می کنند که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند. آن ها به دو گروه نیروهای تاریکی و نیروهای روشنایی تقسیم شده اند و سال هاست که به قرارداد صلح میان دو طرف پایبند بوده اند…
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
هلند، جنگ جهاني دوم. دختري يهودي به نام «راخل» (وان هوتن) از اردوگاه هاي کار اجباري نازي ها مي گريزد و به نهضت مقاومت مي پيوندند. او موهايش را بور مي کند و خود را مسيحي جا مي زند...
همسر فرشته (سعید) در یکی از بیمارستان های تهران بر اثر سانحه تصادف میمیرد. پدر شوهر فرشته که مردی ثروتمند و مقتدر است و از ابتدا با ازدواج با آنان مخالف بود، بر خلاف قانون، حضانت بچه های پسرش را به عهده میگیرد و از مادرشان جدا میکند. فرشته میفهمد که پدر شوهرش قصد دارد بچه هایش را نزد عمهشان به خارج از کشور بفرستد. او اقدام قانونی میکند اما متوجه میشود زمان کافی برای رسیدگی به شکایت ندارد. بنابراین هنگام تعطیلات آخر هفته، بچه ها را با همیاری چهار نفر از دوستانش به خارج از شهر میبرد و…
بن موفق میشود از طریق سرمایه گذاری در یک شرکت خصوصی ماده ردیابی جهت ردیابی کودکان، اختراع کند. این کشف میتواند برای هر شرکتی در بورس، ارزش فوق العادهای داشته باشد. از این رو وینسنت که به دنبال افراد شاخص است از جانب یک شرکت ورشکسته با گرفتن پول میخواهد بن را به آنجا بفرستد. اما بن که شخصی متعهد است زیر بار نمیرود. وینسنت دست به هر کاری میزند تا او را راضی کند حتی خانواده بن را تهدید میکند و …
نيويورک، زمان حال. «ديويد کالاوي» روان کاو (دنيرو)، پس از خودکشي همسرش، هم راه با دخترش، «اميلي» (فانينگ) به شمال نيويورک مي رود. «اميلي» يک دوست خيالي براي خودش ساخته به نام «چارلي» که به شدت تحت تأثير نفوذ شيطاني او قرار دارد…
زمین غیر قابل سکونت شده و اپیدمی در آن شیوع پیدا کرده است ، لورا پرتمن پزشکی است که از خواب چند ساله ، برای کار در شیفت خود در سفینه بیدار می شود ، همه چیز طبق برنامه است تا اینکه در بخش کارگو در سفینه و …
«آنا» (بونر) در نخستین وعده ی ملاقاتش با «دکتر مونیه ی» روان کاو (دوشوسوی)، به خطا وارد دفتر «ویلیام فابر» (لوشینی) وکیل مالیاتی می شود و او را به جای دکترش می گیرد و رازهایی را بر او فاش می کند. حتی وقتی «آنا» به اشتباهش پی می برد باز نزد «فابر» تنها و وسواسی بر می گردد، چون تشخیص داده که او شنونده ی خوبی است…
مرد جوانی که برای ملاقات با مادر بیمار خود قصد دارد به خانه بازگردد سوار اتومبیل غریبه ای می شود. در میانه راه او رازی وحشتناک در مورد غریبه را متوجه می شود که می تواند حکم مرگ و زندگی برای او داشته باشد...
«جک ماریسن» (فینیکس) آتش نشان جوانی است که در واحد آتش نشانی «نردبان ۴۹» اداره اش به رهبری «کاپیتان مایک کندی» (تراولتا) مشغول به کار است. او در هنگام فرونشاندن آتشی سهمگین، در عمارتی که در آتش می سوزد، گیر می افتد و گذشته اش را مرور می کند و ...
اهريمن رؤياها، «فردي کروگر» (انگلاند)، در تکاپوست تا يک بار ديگر نوجوان هاي الم استريت را به وحشت بيندازد. «جيسن» (کرزينگر)، قاتل زنجيره اي غول پيکر را با آن نقاب ها کي روي يخ اش، به بازي مي گيرد تا به کمک تصورات مادرش (شا) به الم استريت برود و با کشتن بچه ها، اين شک را در دل مردم شهر بيندازد که «فردي» برگشته است.