سال 1933 تگزاس، یک معلم مدرسه و نویسنده مشتاق با یک نویسنده داستانهای عمومی آشنا میشود و به زودی رابطهای بین آن دو ایجاد میشود، اما به دلیل ارادت بردگی او به مادر بیمارش و اصرار بر آزادیاش، این رابطه محکوم به شکست است...
درست همینکه آملیا فکر میکند از اضطراب و ناامنی خودش راحت شده است، بهترین دوستش ازدواجش را اعلام میکند که باعث میشود اضطراب و ناامنی آملیا دوباره برگردد.
یک کارگردان مشتاق و بازیگران کم استعداد آماتور یک تولید موزیکال شهر کوچک در میسوری وقتی متوجه می شوند که شخصی از خیابان در برنامه حضور خواهد داشت، از حد خود عبور می کنند...
"بیمبو"از کارش اخراج شده و اصلاً از وضعیت فعلی اش اش راضی نیست. از طرفی بهترین دوستش "لَری"، نیز بیکار بوده و با امکانات کم خانواده اش را می چرخاند . او قصد از خود گذشتگی و کمک به دوستش را دارد اما بیمبو تصمیم به راه اندازی یک همبرگر فروشی سیار دارد و ...
دالی پارتون مجری موسیقی کانتری را به تصویر می کشد که با مرگی نابهنگام مواجه می شود، اما نمی تواند وارد بهشت شود تا زمانی که یک کار خوب در زمین انجام دهد: یک بیوه معتاد به کار را برای کریسمس با فرزندانش متحد کند.
طالعه ای بر روی شخصیت میلدرد 'میلی' هاوکس، زنی مسن که تمام عمرش را صرف مراقبت از دیگران کرده است. زمانی که دخترش او را ترک کرده و از خانه می رود، متوجه می شود که دیگر کسی را ندارد که نگرانش باشد...
دامپزشک طوفان صحرا که در جنگ کشته شده بود در چهارم ژوئیه از قبر برمی خیزد تا شهروندان غیر وطن پرست زادگاهش را پس از آن که برخی از نوجوانان پرچم آمریکا را بر فراز محل دفن او سوزاندند.بکشد...
زوجی به صورت قراردادی نقاشی ماتیس را می دزدند. آنها موفق می شوند از دست پلیس فرار کنند. فروش 4 روز بعد در یک جزیره انجام می شود. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود...
داستان در مورد یک نقاش است ( آنتونیو باندارس ) که بطور همزمان عاشق دو خواهر می شود. او برای حل این مشکل تصمیم می گیرد یک شخصیت جدید بعنوان برادر دوقلوی خودش بوجود می آورد و …
سه داستان ترسناک، از جمله سرنوشت یک زن زمانی که او و معشوقهاش قصد دزدی به قبر شوهرش را دارند، زنی که پسرش را از مردگان برمیگرداند و عروسک زونی که دوباره زنده میشود و به یک جنایت دیگر میپردازد....
اوضاع به هیچ وجه برای تامی خوب پیش نمی رود، وی کارش را در مکانیکی از دست می دهد، دوست دخترش او را به خاطر رئیسش ترک کرده و اکنون نیز حامله است، تامی هم به همین دلیل نمی تواند کار پیدا کند و سردرگم است و...