تلاش ادل برای بهبودی پس از جدایی ویرانگر منجر به نتایج شگفتآور خندهداری میشود که او از یک معشوقه به معشوق دیگر میپرد، اما نمیتواند از چشمانداز سابقش فرار کند...
فرانسه اشغالی؛ لبراک یک جنگ بازی بین دو باند بچه های رقیب را رهبری می کند، اما دختری که او دوست دارد، یهودی است، در خطر کشف شدن توسط هواداران محلی نازی قرار دارد. لبراک و روستا اکنون باید به واقعیت آنچه در حال وقوع است پاسخ دهند...
طنز جاسوسی در دوران جنگ سرد. پس از مرگ یک سازنده تسلیحات، گروهی بینالمللی از جاسوسان برای به دست آوردن پتنتهای نظامی ارزشمندی که توسط بیوه دوستداشتنی به ارث رسیده است، وارد نبردی پرمخاطره میشوند...
وقتی میریام، مادر دو فرزند خردسال، - با وجود بی میلی شوهرش - تصمیم می گیرد فعالیت خود را در یک شرکت حقوقی از سر بگیرد، این زوج شروع به جستجوی یک پرستار بچه می کنند...
لوئیس، پسری نه ساله از پاریس، تعطیلات تابستانی خود را در شهری کوچک در بریتانی می گذراند. مادرش کلر او را نزد دوستش مارسل و همسرش پلو در حالی که او دومین بچه اش را به دنیا می آورد، اسکان داده است. در آنجا لویی با مارتین، دختر ده ساله همسایه دوست می شود و ...
ویکتور و مارگوت هر دو وکیل یک شرکت مشاوره بزرگ هستند و در خلوت یک زوج محکم تشکیل می دهند. با این حال یک روز آنها خود را در حال رقابت برای ارتقای شغلی مشابه می بینند...
امی، یک دختر بچه ی یازده ساله، به گروه رقصی در مدرسه اش می پیوندد. او رفته رفته متوجه ویژگی های زنانه ی در حال رشد خود می شود و در این حین برای مادرش و ارزش های او مشکلاتی ایجاد می کند.
میلان و یوناس زمانی بهترین دوستان دنیا بودند. تا روزی که مجبور شدند سرکی، یک جنایتکار روانی را به پلیس مکزیک محکوم کنند. شش سال بعد جوناس با میلان ویران شده ملاقات می کند: سرکی به تازگی آزاد شده است و به پاریس بازگشته است تا انتقام بگیرد...
ویکتوریا در هشت سالگی یک شب را در خانه یک خانواده ثروتمند سفیدپوست می گذراند. سال ها بعد، او دوباره با آنها روبرو می شود و زندگی او برای همیشه تغییر می کند...
پاریس، در دهه 1960. مجموعه ای از جنایات آرامش عمومی را مختل می کند. در 22 مارس 1968، هلن پیکارد، روسپی که دو سال قبل به دلیل چندین قتل به اعدام محکوم شده بود، توسط جلاد لویی گیلبیو کشته شد...