شانکار، سفری پرخطر را در هیمالیا آغاز میکند تا درمانی برای بیماریاش پیدا کند. اما در این سفر، گذشتهی فراموششدهاش نقش مهمی در شکلگیری آیندهاش ایفا میکند.
مردی عاشق دختر رئیس خود می شود و دوستش را متقاعد می کند که به عنوان پدرش ظاهر شود تا برای ازدواجشان تأیید بگیرد که منجر به یک سری سوء تفاهم های خنده دار می شود.
یک معلم ساده و بیادعا، با شرایط بسیار سختی روبرو میشود که او را مجبور میکند تا سلاح بردارد و علیه ظلم و ستم قیامی خونین را رهبری کند. به این ترتیب، او به یک رهبر غیرمنتظره تبدیل میشود.
پارو، زمانی که نقاشی قصهٔ پریانی را که در کودکی از زبان یک غریبه شنیده بود، بر روی دیوارهای شهر ساحلی مشاهده کرد، تصمیم گرفت به جستجوی مرد نقاش، ماارا، بپردازد.
یک سلمانی که مورد سرقت قرار گرفته، به دنبال انتقام است. او به پلیس میگوید که "لاکشمی" او دزدیده شده، اما مشخص نمیکند که منظور او یک فرد است یا یک شیء. داستان حول محور تلاش او برای یافتن و بازگرداندن "لاکشمی" گمشده میچرخد.
راتنام، دستیار یک سیاستمدار، دختری را که در معرض خطر بود نجات میدهد و به او کمک میکند. داستان درباره مدت زمانی است که راتنام میتواند از این دختر محافظت کند.
مردی که در گذشته مرتکب اعمال خلاف بسیاری شده بود، تصمیم گرفت زندگی خود را تغییر دهد و به فردی بهتر تبدیل شود. پس از تلاشهای فراوان، او موفق شد تا گذشتهی خود را جبران کند و به شخصیتی قابل احترام تبدیل شود، به طوری که حتی افرادی که او را طرد کرده بودند، به او افتخار کردند.
داستان از پیوند عجیبی بین یک جنگجوی باستانی و یک پلیس مدرن حکایت میکند. نبردی کهن برای نجات یک قبیله، به طور مرموزی به یک ماموریت خطرناک در زمان حال کشیده میشود.
دو خواهر و برادر پس از یک اتفاق ناگوار، با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکنند. اما حمایتهای مداوم عمویشان به آنها کمک میکند تا بر این سختیها غلبه کنند.