انقلاب سال 1848، ملتهای اروپایی را از خواب غفلت بیدار میکند. در سرزمین ترانسیلوانیا، رومانیاییها گرد هم میآیند و تحت رهبری آورام یانکو، وکیلی جوان 24 ساله، که فرماندهی مقاومت مسلحانه را بر عهده دارد، به نبرد برمیخیزند.
مسافرانی که به دنبال سرپناهی در بخش فراموش شده شهر هستند، در داخل متل نفرین شده به دام می افتند - در حالی که میزبان آنجا آنها را مجبور می کند تا با تاریک ترین وحشت هایشان روبرو شوند...
حسادت آگنس به خواهر محبوبش جولیا، زندگی او را تحتالشعاع قرار میدهد. اما تراژدی ناگهانی، مسیر زندگی آگنس را تغییر میدهد. او که مجبور به بازسازی هویت خود میشود، در آستانه تحقق آرزوهایش قرار میگیرد، اما باید با پیامدهای انتخابهایش نیز دست و پنجه نرم کند.
خانوادهی سنتی واکنین در اسرائیل زندگی میکنند. جوجو، یکی از پسران، به قمار اعتیاد دارد و خانواده را به بحران مالی میکشاند. سامی، یکی دیگر از پسران، داستان خانواده را روایت میکند.
زنی جوان در پاریس سال 1894، با امید یافتن مادرش، راهی بیمارستان سالپتریه شد و خود را در آن حبس کرد. در این بیمارستان، تدارکات جشن بزرگی در حال انجام بود.
یک پزشک ارتشی که از اختلال استرسی پس از آسیب روانی رنج می برد، به مواد مخدر روی آورده و اعتیادش سبب می شود که بدهی زیادی بر روی دوشش قرار گیرد. او برای پرداخت بدهی هایش به طور مرتب از بانک دزدی می کند.
مسافران مختلفی با پیشینههای متفاوت زمانی که هواپیمایشان در اقیانوس آرام سقوط میکند، دور هم جمع میشوند. آنها برای بقا مبارزه میکنند در حالی که اکسیژن در حال تمام شدن است و خطرات از همه طرف آنها را تهدید میکند...
در پاییز سال 1944، هنگامی که جنگ جهانی دوم به لحظات پایانی خود نزدیک میشود، نیکو، نوجوانی جسور، سفری دشوار را در میان طبیعت بکر و وحشی کوههای آپوسنی آغاز میکند. هدف او نجات جان اسبهای خانوادهاش است که در خطر نابودی قرار دارند.
پنج نوجوان اهل اورگن، پس از پشت سر گذاشتن دوران دبیرستان، برای انجام آخرین ماجراجویی خود عزم سفر میکنند. مقصد آنها ناشناختهای هیجانانگیز است: ساحل اقیانوس آرام، در فاصلهای دور. تنها برنامه آنها، رها شدن از قیدوبندها و تجربه یک سفر بینظیر است.
نسخه ای ترسناک از شعر کودکانه "جک و جیل". گروهی از دوستان که در سوگ از دست دادن یاری هستند، برای دیدار با یکدیگر جمع میشوند، اما درمییابند که توسط جک و جیل شکار میشوند.
در عمارت ثورنتون، ثروتمندان بیکار روزهای خود را به خوشگذرانی و بهرهمندی از ثروت و قدرت خود میگذرانند. اما این خانواده مرموز رازی هولناک دارند: چه کسی نقاب بر چهره دارد و در تاریکی چاقو به دست گرفته است؟ و طعمه بعدی آنها چه کسی خواهد بود؟
هارت با هدف جاودانه کردن نام خود به عنوان برترین کارگردان سینما، تصمیم به ساخت فیلمی اکشن و نوآورانه با صحنههایی بداهه و غیرمنتظره میگیرد. اما غفلت از گذشتهای تاریک، او را به دام توطئهای انتقامجویانه میکشاند.