داستان فیلم در ارتباط با سه دانشجو پزشکی می باشد که از دهلی نو به یک روستای کوچک میروند و حدود دو ماه کسی از آنها هیچ خبری ندارد . چند تن از همکلاسی های آنها از دولت میخواهند تا برای یافتن آنها اقدام کنند و دولت دو بازرس پلیس را برای پیگیری این موضوع راهی روستا میکنند و ...
ان-اه که توسط چندتا از پسرهای مدرسه اش مورد تجاوز قرار میگیرد، می خواهد دست به خودکشی بزند و مادر ان-اه هم تصمیم میگیرد انتقام دخترش را از آنها بگیرد و …
بعد یک حادثه یک زن و مرد کیفی پر از پول را پیدا میکنندو و تصمیم میگیرند تا آنرا برای خود نگه دارند. اما غافل از اینکه صاحب پول که یک بزهکاراست برای پس گرفتن آن برمیگردد...
داستان فیلم درباره چهار مرد جوان است که به تازگی 21 ساله شده اند . لی چو وون یک ورزشکار عاشقه که نمیتونه عشق خودش رو فراموش کنه ما گوو ریم یک خواننده محبوب بود ولی به علت یک رسوایی مواد مخدر افسردگی گرفته است . چویی سئو وون یک دانشجوی پزشکی که در دانشگاه مرکزی سئول مشغول به تحصیل است چویی مبتلا به سرطان خون است . سونگ دائه سونگ یک معتاد به س.ک.س است که امیددارد تبدیل به یک کارگردان موفق فیلم سازی شود.
مرد جواني که اهل شرق منهتن است داراي بيماري سندرم تورت و همچنين مشکلاتي ديگر مانند مصرف الکل و اختلال حواس است اما همسر دلسوز او سعي مي کند تا در کنار هم بتوانند از پس همه اين مشکلات برآيند و…...
یک زن و مرد از خانواده های رقیب در نقشه ای انتقام جویانه تظاهر می کنند عاشق یکدیگر شده اند.اما وقتی عشق دروغین آنها تبدیل به واقعیت می شود همه چیز تغییر می کند...
داستان در یک کافه اتفاق میافتد. صاحب کافه، یو جین، با دوست قدیمیاش، می اِه، دیدار میکند و از او میخواهد در کافه به او کمک کند. در همین حین، مین سو، پدری که برای دیدن دخترش به کافه آمده، به می اِه علاقهمند میشود.
سانی باسین در ساوتهال زندگی میکند و برای باشگاه فوتبال ساوتهال، یک باشگاه آسیایی در انگلستان بازی میکند. هنگامی که او یک پیشنهاد سودآور از باشگاه میلوال دریافت می کند، به راحتی آن را می پذیرد...
نا ده گی، سرکرده یک باند دانشآموزی بود و بر تمام مدارس منطقهاش حکومت میکرد. او تصمیم گرفت باند را منحل کند و به یک دانشکدهی آموزش سطح سوم رفت تا معلم شود. او در دبیرستان کانگهو، که به خاطر فراوانی مشکلسازان شناخته میشد، استخدام شد. باندهای دانشآموزی در دبیرستان کانگهو، که هیچ معلم دیگری با آنها سر و کار نداشت، با ده گی، که درس خودساختهای را آماده کرده بود، درگیر شدند و جنگ بین معلم گنگستر و باند دانشآموز در دبیرستان کانگهو شروع شد.
اون-جین، سرکردهی سابق گروه قیچی، که حافظهاش را از دست داده است، همچنان از جه-چول که صاحب یک رستوران است و او را به عنوان خدمتکار در خانهاش نگه داشته است، در برابر یک گانگستر حسود که میخواهد کسب و کارش را تصاحب کند، دفاع میکند.