پس از یک شب مهمانی ، سه دانشجوی کالج به خانه باز می گردند و زنی را بیهوش در آپارتمان خود می بینند. از آنجایی که پلیس نگران است که آنها را به اشتباه مشکوک کند، آنها سعی می کنند زن را به محل امنی برسانند...
سلیا، یک دختر 11 ساله، در یک مدرسه صومعه درس می خواند و با مادرش، یک بیوه 30 ساله، زندگی می کند. حال ورود یک همکلاسی جدید، سلیا را وارد دوران نوجوانی می کند...
یک جاسوس سطح جهانی عاشق یک زن می شود و باید نحوه برقراری رابطه با یک فرد عادی را در حالی که اطرافیان او سعی می کنند هم رابطه و هم خیلی چیزهای دیگر را از بین ببرند، بیابد...
یک متخصص قلب جوان یک بیمار معلول دارد که در نهایت فوت می کند. او در قبال مرگ او احساس مسئولیت می کند. وقتی برای عذرخواهی سراغ مادر بیمارش می رود ، مادر عصبانی شده و شکایت میکند تا مجوز پزشکی را از او بگیرند...
یک کاپیتان ارتش مجبور می شود از سال ها آموزش تاکتیکی و تخصص نظامی خود استفاده کند، زمانی که یک حمله هماهنگ همزمان ایستگاه رهگیر موشکی از راه دور را که او فرماندهی آن را بر عهده دارد، تهدید می کند...
پس از اینکه یک آخر هفته عاشقانه به انحراف کشیده می شود ، یک زوج جوان خود را در یک هتل قدیمی میبینند، در حلقههای مرگبار گرفتار میشوند و طعمهای برای یک شیطان هستند....
یک روز صبح، یک پلیس که همه او را پینگ پنگ می نامند، شناسنامه پلیس خود را می سوزاند و ناپدید می شود. در طول یک شب و یک روز، همکارانش به دنبال او می گردند، با او ملاقات می کنند و او را در تولوز و حومه آن گم می کنند. اما هر ساعتی که می گذرد پینگ پنگ کمی به سرنوشت خودش نزدیک می شود...
دهکده ای در دریای سیاه گرجستان پر از مردم صمیمی است که متقاعد شده اند که یکدیگر را می شناسند. یک روز الیکو حلق آویز شده پیدا می شود. نوه او مو می آید تا تشییع جنازه او را ترتیب دهد. او با شبکه ای از دروغ ها و عواقب غم انگیز زندگی عاشقانه پنهان الیکو روبرو می شود...
آسلی ، مادر جوانی است که در تلاش برای یافتن یک پرستار بچه برای بازگشت به کار است، سرانجام با گلنیهال جوان آشنا می شود. گلنیهال هم مادر است. با ورود گلنیهال به زندگی اش، آسلی با رازهایی روبرو می شود که خودش از آنها دوری می کند...