داستان فیلم ادامه ماجراجویی های تیم نگهبانان كهكشان برای حل رمز و راز اصلیت و نسب "پیتر کوئیل" (کریس پرت) می باشد...
گروهی از کاوشگران به جزیره ای مرموز واقع در اقیانوس آرام سفر میکنند و در آنجا به دام یک میمون عظیم الجثه می افتند...
در سال 2024، تولد جهش یافته ها بسیار کم شده و کسی به طور قطع دلیلش را نمیداند. کاشف به عمل می آید یک عملیات به ظاهر دولتی در حال تبدیل بچه های جهش یافته به ماشین های کُشتار است. حال لوگن (هیو جکمن) که توانایی شفا بخشی اش آهسته شده، باید یک دختر جهش یافته از نوع ولورین را آموزش دهد تا جلوی این عملیات را بگیرد...
در این قسمت "جان ویک" (کیانو ریوز) برای پرداخت یک بدهی دوباره به دنیای جرم و جنایات زیر زمینی بازمیگردد و همانجا متوجه می شود که جایزهی بزرگی برای مرگش در نظر گرفته اند...
ویروس "تی" که توسط شرکت آمبرلا ساخته شده بود اکنون به سراسر جهان شیوع کرده و موجب تبدیل شدن انسان ها به زامبی، موجودات شیطانی و هیولا شده است. "آلیس" کارمند اسبق این شرکت که هم اکنون یک جنگجوی سرکش است، به دوستانش ملحق شده تا وارد هسته مرکزی شرکت آمبرلا در زیر شهر راکون سیتی شوند و آن را برای همیشه از بین ببرند...
یک گروه ویژه که برای انجام ماموریتی به کشور چین رفته بودند، با هیولاهای غول پیکر مرموز مواجه شده و مجبور می شوند بر روی دیوار بزرگ چین به مبارزه با آنها بپردازند...
فیلم هفت دلاور، درباره هفت تیرانداز به سرپرستی مردی به نام کریس آدامز (با بازی دنزل واشنگتن) در غرب وحشی است که تصمیم میگیرند از مردم یک دهکده در برابر راهزنان دفاع کنند…
یک مرد و زن عاشق هم میشوند و تاریخ زندگی انها و مراحل زندگی انها را به ترتیب نشان می دهد از یک دوستی ساده تا ازدواج و داعوا و…
در انیمیشن در جستجوی دوری 2 ، نمو و مارلین که با دوری ، ماهی آبی رنگ فراموش کار به نام دوری آشنا شده بودند ، در کنار هم زندگی خوبی را تشکیل داده اند ولی دوری پس از رفتن به گردش کلاسی به همراه نمو برای دیدن عبور سفره ماهی ها به اقیانوس می روند ولی خستگی این گردش موجب اوج گرفتن فراموشی دوری می شود. دوری که حال خودش را هم نمی شناسد از کنار نمو و پدرش دور می شود و ماجراجویی اش را آغاز می کند. نمو و پدرش که حال با مشکل گم شدن دوری مواجه هستند سعی می کنند که بتوانند دوری را تا قبل از طولانی نشدن فراموشی اش پیدا کنند ولی …
ورونیکا(ژاکوب) به کراکوف میآید و در مدرسه موسیقی به تحصیل آواز میپردازد، اما پس از مدتی بیمار میشود و طی نخستین اجرای عمومیاش روی صحنه میمیرد. در همین زمان در پاریس، ورونیک(ژاکوب) آرزوهایش را برای بدل شدن به یک خواننده حرفهای کنار میگذارد تا معلم مدرسه شود و در این بین با عروسکگردانی ملاقات میکند. ورونیک در ضمن گوئی با نوعی تلهپاتی وجود همزاد درگذشتهاش را حس میکند.