هنگامی که پسر مادری کاتولیک ایرلندی درگیر یک حادثه غم انگیز برادری در دانشگاه خود می شود ، او عدالت را در دستان خود می گیرد و ثابت می کند که جهنم مانند خشم مادر خشمگین نیست...
داستان فیلم دربارهی ۳ سالمند است که با حقوق کم بازنشستگی زندگی میکنند و حتی بعضی وقتها مجبور هستند غذای سگ خود را نیز بخاطر مشکلات مالی کم کنند. آنها تصمیم میگیرند که این طور زندگی دیگر فایده ندارد و میخواهند با هم به سرقت یک بانک بپردازند. اما مشکل اینجاست که آنها حتی استفاده از تفنگ را نیز یاد ندارند...
"جیمز" قبل از رفتن به کالج تابستان را به تنهایی سپری می کند. فیلم از دید اول شخص روایت می شود و به ما دیدی از زندگی او و جلسات درمانی که به اصرار خانواده اش می رود، می دهد. ما درباره گذشته او و همچنین زندگی حال او اطلاعاتی کسب می کنیم...
مادر یک پسر جوان دبیرستانی که تفریحات و سرخوشی های خطرناکی را تجربه می کند، سعی دارد تا با نوشتن نامه به همسر سابقش با غم خود و احساسات و مسئولیتش در برابر کارهای فرزندش کنار بیاید و …
میلو بوید یک جایزه بگیر هست که این بار قرار هست بابت دستگیر کردن کردن همسر سابق خودش یعنی نیکول هارلی که یک خبرنگار است ۵۰۰۰ دلار دریافت کند و جدا از مبلغ خوبی که بابت اینکار نصیبش می شود یک انتقام دلچسب نیز از همسر سابقش می گیرد . اما هنگامی که وی نیکول را می بیند پای افراد دیگری به وسط کشیده می شود و حالا اینبار هر دو باید از از چنگال این افراد فرار کنند و …
لوسی هیل (رنی زلوگر) در یک شرکت بزرگ تولید مواد غذایی در میامی کار میکند اما مسئولان کمپانی که از تولیدات خودشان در یک شهر کوچک راضی نیستند تصمیم میگیرند او را به آنجا بفرستند تا مقدمات بسته شدن آن کارخانه را فراهم کند...
خانواده فاربر برای گذراندن تعطیلات به خانه ویلایی خود در کنار دریاچه رفته اند. اما در بدو ورود با پیدا شدن سر و کله دو پسر خوش سیما – پیتر و پل – با لباس های گلف بر تن، آرامش شان بر هم می ریزد. پیتر و پل با زمینه چینی آنا، جورج و پسر کوچک شان جورجی را در خانه حبس و سپس شروع به بازی هایی می کنند که با یک شرط بندی هولناک آغاز می شود. پیتر به آنها می گوید که حاضر است شرط ببند هیچ کدام از آنها در ساعت ۹ صبح روز بعد زنده نخواهند بود. خانواده فاربر سعی می کنند تا به هر وسیله ای که شده، از چنگ این دو قاتل خونسرد فرار کنند. اما منطقه ای که در آن زندگی می کنند، بسیار خلوت و تنها تلفن موجود نیز از کار افتاده است و …
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...
دو مرد که از کار بی کار شده اند باید در خانه بمانند و از بچه هایشان مراقبت کنند تا زمانی که کاری پیدا کنند ولی آنها تصمیم می گیرند که یک محل برای نگه داری بچه ها باز کنند...
داستان سریال در مورد جوانی بنوام آنگوس مکگایور است که یک سازمان مخفی و زیرزمینی را تاسیس می کند که در آن با بهره بردن از استعداد خود در راه های غیرمتعارف مشکلات را حل کرده و از وقوع فاجعه های زیانبار جلوگیری میکند...
ریشه اصلی داستان این سریال درباره ی نزاع و جنگ بین خدایان قدیم و خدایان جدید است. خدایانی که قدرتشان نشئت گرفته از اعتقادات مردم میباشد. هر خدایی که تعداد معبودهای بیشتری داشته باشد، قدرتش بیشتر خواهد بود. ماجرای سریال در عصر مدرن روایت میشود. زمانی که پرستش خدایان در حاشیه قرار دارد و عشق به تکنولوژی و مادیات جای آنها را گرفته اند. "شادو/سایه" یک محکوم سابق است که به تازگی از زندان آزاد شده. او با مردی مرموز به نام "ونزدی/چهارشنبه" آشنا میشود، کسی که چیزهای زیادی دربارهی زندگی و گذشته "شادو" میداند. در حقیقت "ونزدی" یک خدای قدیمی قدرتمند می باشد که درصدد است برای انجام ماموریت خود ارتشی بسازد و شکوه گذشتهی خود را دوباره زنده کند...
داستان این سریال درباره برنامه نویس باهوشی است که ناپدید می شود، حال دوستان قدیمی اش برای یافتن او سرنخ هایی را دنبال می کنند که آنها را به یک تکنولوژی پیشرفته می رساند...
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
داستان این سریال در مورد مامور سرویس مخفی ایالات متحده (USSS) "اتان برک" است که در یک ماموریت برای پیدا کردن دو عامل فدرال گم شده به شهر روستایی Wayward Pines می رود. اما با بررسی آنجا، نه تنها جوابش را نمی گیرد بلکه سوالات بیشتری برایش پیش می آید. چه چیزی در Wayward Pines اشتباه است؟ "اتان" با واقعیت وحشتناکی مواجه است که ممکن است هرگز از Wayward Pines زنده خارج نشود...