«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.
اقتباسی از رمان "بدن های پست" اثر "اولین وو"، نگاهی به زندگی یک رمان نویس جوان، معشوق احتمالی او و تعدادی از جوانانی است که لندن را در دهه 1930 زیبا کردند...
سه دوست صمیمی دوران کودکی، و پسری که به تازگی با آنها آشنا شدهاند، به یک سفر جادهای در سراسر کشور میروند و خود و دوستیشان را در جریان پیدا میکنند...
بازرس بيمه، «بريگز» (آلن)، را شعبده بازي به نام «وولتن» (استيرز) هيپنوتيسم مي کند و به او دستور مي دهد تا از خانه ي ثروتمنداني که خود «بريگز» سيستم حراستي شان را طراحي کرده، سرقت کند.
داستان فیلم درباره یک دانشجوی دانشکده افسری آتش نشانی و ۲ استاد دانشگاه و یکی از محققین دولت هست که روی پرونده موجودات فضایی که بر اثر برخورد یه شهاب سنگ روی زمین بوجود میایند، کار میکنند و …
داستان در مورد یک پسر دانشجو است که از منطقه روستایی به نیویورک آمده برای تحصیل. اما او برای پرداخت هزینه های تحصیلی اش باید سخت درس بخواند و در کنارش کار هم بکند. همین مسئله باعث می شود هم اتاقی هایش او را یک بازنده خطاب کنند و از خوابگاه او را بیرون کنند. حال او مجبور است در یک اتاق واقع در بیمارستان حیوانات شب را صبح کند. در آنجا او با دختری زیبا بنام دورا آشنا می شود که...
انیمیشن در مورد مورچه ای است که از روزمرگی زندگیش خسته شده و دیگر دوست ندارد یک کارگر جزئی باشد اما بر حسب اتفاق وارد نقشه یی می شود که کودتای نظامی های کلونی هست در این حین نیز عاشق دختر ملکه می شود و …
«مارتین بلانک» یک مامور حرفه ای است، که برای یک ماموریت به حومه شهر دیترویت فرستاده می شود و بر حسب تصادف جشن تجدید دیدار دوران دبیرستان او نیز در همان مکان برگزار می شود...
گروهبان بیلکو، یک مرد کلاهبردار، مسئول استخر موتور در یک پایگاه ارتش است و امکانات قمار را برای سربازان آنجا فراهم می کند. وقتی یک دشمن قدیمی از گذشته اش ظاهر می شود، اوضاع خراب می شود....
وارثان خانه اي قديمي، از دکتري به نام «جيمز هاردي» (پولمن) که متخصص مسايل ماوراء الطبيعه است، دعوت مي کنند تا خانه را از ارواح پاک سازي کند و او با دخترش، «کت» (ريچي) به قصر مي آيد. در نخستين برخورد، سه روح شرور به نام «ديلاق» (نيپوت)، «خپله» (گارت) و «بوگندو» (آلاسکي) مزاحم او مي شوند، اما در ضمن روح خوبي به نام «گاسپر» (پيرسن) با «کت» دوست مي شود...
«آقاي کالاهان» (دنهي) سکته مي کند و مي ميرد و کارخانه ي قطعات يدکي اتومبيل او به پسرش، «تامي» (فارلي) مي رسد. اما «تامي» که جوان بي قيدي است، براي حفظ کسب و کار خانوادگي بايد با توطئه هاي همسر جديد پدرش، «بورلي» (درک) و پسر او «پل» (او) مقابله کند.
چهار زن با عشق، مشاغل و خانواده شان درگیر هستند. آنها از دوستانشان حمایت می کنند و سعی می کنند یکدیگر را قضاوت نکنند زیرا که ممکن است به خاطر یک بحران هویت، یک فرصت شغلی بزرگ، افسردگی پس از زایمان و یا یک بارداری ناخواسته باشد. آنها با خوب و بد این موضوعات درگیر هستند ...