فیلم «نبرد دو جنس» درباره مسابقه تنیس سال 1973 بین «بیلی جین کینگ» و «بابی ریگز» می باشد که به پر بیننده ترین رویداد ورزشی تلویزیونی تاریخ تبدیل گردید...
یک مرد باغبان در لس آنجلس سعی دارد پسرش را از دمخور شدن با گروه های اراذل و اوباش منع کند و به او فرصت هایی بدهد که خودش هیچ موقع در زندگی نداشته است...
فیلم از صحنههایی از فیلمبرداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع میشود که در آن «چارلی کافمن» (نیکولاس کیج) افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او، «دونالد»، است که در نظر دارد به تأسی از چارلی شروع به نوشتن فلیمنامه کند.
داستان فیلم مربوط به زندگینامهٔ فرانک ابگنیل است، کسی که شهرتش را به خاطر سابقه فعالیتش به عنوان جاعل چک، کلاهبرداری و حقههای فرارش از دست ماموران بهدست آورد. او در دهه شصت میلادی و در ۱۶ سالگی توانسته بود، چکهای جعلی که مجموعاً به مبلغ ۴ میلیون دلار آمریکا ارزش داشت را در ۲۶ کشور جهان نقد کند، طوری که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلیبودن چکهای او نبود و تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و در ۲۶ کشور جهان به این کلاهبرداریها دست زد. اَبیگنِل به خاطر عضویت جعلی که در «خطوط هوایی سراسری آمریکا» داشت، میتوانست بهصورت رایگان در هتلها اقامت کند و تمام هزینههای غذا و تفریحش بهطور مستقیم به شرکت ارسال میشد. حتی خودش را به عنوان وکیل جا زد و در چندین پروندهٔ دادگاهی شرکت داشت. او سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه دستگیر شد و به دوازده سال زندان محکوم شد که البته پس از گذراندن پنج سال از دوران محکومیت خود به خدمت سازمان افبیآی درآمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.
«ویلسن» (استامپ)، مجرم انگلیسی که پس از نه سال حبس آزاد شده، با شنیدن خبر کشته شدن دخترش، «جنی» (جرج) در یک تصادف اتومبیل؛ به لس آنجلس می رود و پی گیر ماجرا می شود.
پس از به ارث بردن یک استراحتگاه خانوادگی در هاوایی، خانواده وایات آن را در وضعیت بسیار فرسوده ای می یابند که پس از تلاش برای تعمیر آن تصمیم به فروش آن می گیرند.
یک مرد به امید فراهم کردن صلح و آرامش برای خانواده اش با آنها برای تفریح به طبیعت می رود، اما درون جنگل دچار مشکلی می شوند که تمام برنامه هایشان را به هم می ریزد...
تینی با فشار عصبی ناشی از حضور طولانی مدت در خانه ، سعی دارد دخترش ، رابی ، را به قتل برساند . فقط کمک دوستان ، خانواده و مشاوران وی می تواند مانع صدمه زدن به رابی و خودش شود ...
گروهی مستندساز به دنبال سوژهای جدید میگردند و به یک روزنامه رو به موت در غرب میانه آمریکا برمیخورند. آنها تلاشهای ناشر روزنامه را برای احیای آن با استفاده از خبرنگاران داوطلب دنبال میکنند.
داستان این سریال در واقع ادامه همان سریالی است که در دهه 90 میلادی بسیار محبوب بوده است و روایتگر یک خانواده از طبقه متوسط جامعه است که همگی شاغل هستند .