یک دبیر فیلمنامه نویسی مردی را پیدا می کند که می تواند هزینه پروژه هایش را پرداخت کند، اما طولی نمی کشد که متوجه می شود تهیه کننده یک مامور مخفی FBI می باشد که در حال کار بر روی یک پرونده سری اوباش است...
مهمانان سرکش سيارات ديگر باز دردسرساز شده اند و «مأمور جني» (اسميت) به کمک همکار سابقش، «مأمور کي» (جونز) نياز دارد. اما مأمور «کي» خاطره اش پاک شده است...
آرتور و دو فرزندش کتی و بابی مالک یک خانه شیشه ای می شوند که برای آنها به ارث گذاشته شده است . این خانه دو ویژگی دارد : گروهی ارواح خبیثه در آنجا محبوس شده اند و هر کسی را که در سر راهشان باشد نابود می کنند و توسط عینکهای خاصی قابل رویت هستند . همچنین این خانه دارای گنجی پنهان است که تنها به کمک آن ارواح می توان به آن دست یافت . زمانیکه این خانواده بهمراه پرستار بابی و یک وکیل وارد خانه می شوند و کار انتقال مدارک به پایان می رسد درهای خانه به روی آنها قفل شده و ارواح درون خانه آزاد می شوند . مسئول این کار فردی به اسم دنیس است که یک شکارچی ارواح بوده و با کمک همکارش کالینا می کوشد تا گنج موجود در خانه را بدست آورد...
«کارمن» (وگا) و «جونی» (سابار)، خواهر و برادری هستند که باید جان پدر و مادر جاسوس شان ، «گره گوریو» (باندراس) و «اینگرید کورتس» (گاگینو) ، را نجات بدهند و …
هجده سال پس از توقف پخش مجموعه ی تلویزیونی افسانه – علمی «جست و جو در کهکشان» بازیگران آن با لباس شخصیتهایی که در مجموعه بازی کرده اند، در گردهماییها و فروشگاههای اسباب بازیهای مربوطه ظاهر می شوند. آنان در وضعیت ناامید کننده ای به سر می برند تا این که موجودات فضایی که به «ترمیانها» شهرت دارند، وارد می شوند و مجموعه ی تلویزیونی را با واقعیت عوضی می گیرند…
ايست ووبرن مينه سوتا، سال 1979. دو چاه آب شرب اهالي شهر با پساب هاي صنعتي آلوده مي شوند و همه ي اهالي به کارخانه هاي محلي شک مي برند و آن ها را علت مسموم شدن آب، ابتلاي بعضي از کودکان شهر به سرطان خون و مرگ آنان مي پندارند. «آن آندرسن» (کويينلن)، مادري که پسرش مرده تصميم مي گيرد از صاحبان کارخانه ها شکايت کند...
پس از حملات تروريستي به نيويورک، رئيس جمهور حکومت نظامي اعلام مي کند و «ويليام دورو» (ويلس)، ژنرال فاشيست، وارد عمل مي شود و تانک هايش را به بروکلين مي فرستد...
«رابرت» ( ایوان مک گرگور ) یک نظافتچی است که بعد از اینکه رئیسش او را اخراج کرده و یک روبات را جایگزین او می کند، تصمیم می گیرد دختر رئیسش، «کلین» ( کامرون دیاز ) را گروگان بگیرد و …
«جيمز ادواردز» (اسميت)، پليس نيويورکي، سر و شکلي ورزشکارانه و رفتاري بي توجه و سبک سرانه نسبت به اجراي قانون دارد. يک شب، پس از تعقيب بزه کار مرموزي که يک موجود ماوراي زميني از آب در مي آيد، «کی» (جونز)، يکي از مأموران کهنه کار سازماني دولتي که سال هاست مخفيانه رفت و آمد موجودات فضايي را زير نظر دارد، او را به هم کاري دعوت مي کند...
«دبي جلينسکي» (کيوساک)، متخصص در ازدواج با مردان ثروتمند و بعد کشتن آنان براي تصاحب پولشان است. او به عنوان پرستار بچه وارد «خانواده ي آدامز» مي شود و...
سال ۱۹۴۱،بارتن فینک (تورتورو)، نمایش نامه نویس روشنفکر نیویورکی به هالیوود می رود تا یک فیلمنامه ی کشتی گیری برای والاس بیری، بازیگر معروف آن دوران بنویسد. او که در هتل خوفناکی اقامت گزیده، به شدت دچار مشکل نویسندگی می شود و …
برادران برایان و جو هکت تلاش می کنند تا یک خط هوایی را در جزیره نیو انگلند نانتاکت اداره کنند در حالی که در میان دوستان و کارمندان مختلف حواس پرت خود احاطه شده اند.
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه...
این سریال درباره آدریان مونک، کارآگاه باهوش سابق سانفرانسیسکو است که اکنون به عنوان یک مشاور خصوصی که با یک اختلال وسواس فکری-اجباری مبارزه می کند، با پلیس مشورت می کند.