یک زن شرط می بندد که می تواند پس از 30 روز ملاقات با او، کسی را وادار به پذیرش پیشنهاد ازدواجش کند. چیزی که او نمی داند این است که زنی که او هدف قرار داده است، مشکلات تعهدی جدی دارد...
این فیلم داستان دو دوست را روایت می کند که هر دو مامور سازمان سیا هستند، به تازگی رابطه ای را آغاز کرده اند اما بزودی متوجه می شوند که هر دوی آنها عاشق یک دختر شده اند و اینجاست که جنگ بین دو دوست صمیمی آغاز می شود...
زمانی که آزمایشاتی جهت بدست آوردن درمانی برای آلزایمر بر روی میمون ها انجام میشود، یک میمون که از لحاظ ژنتیکی جهش یافته است، هوش بالایش را به کار می گیرد تا بقیه هم نوعانش را برای رسیدن به آزادی رهبری کند.
کارولین دختر نوجوانی است که به تازگی به همراه خانواده اش به یک شهر کوچک نقل مکان می کنند.او به زودی در دبیرستان آنجا مشغول به درس خواندن می شود و جزو یکی از محبوب ترین دختران آنجا می گردد. در آنجا کارولین در یک مثلت عشقی گرفتار می شود که یک طرف آن معلم او قرار دارد و در طرف دیگر یکی از دانش آموزان همکلاسی اش...
"کوئنسی" فردی گیمر است که هیچ کس نمی تواند او را شکست دهد تا این که او با دختری به نام "پرودجی" آشنا می شود و تمام بازی ها را به او می بازد اما فقط این نیست، او دلش را نیز به آن دختر باخته است...
گروهی از دختران جوان، یک شب در یک بازی، جرئت همدیگر را به چالش میکشند (شبیه جرئت و حقیقت) و کم کم حقایقی در رابطه با شایعاتی در مورد خودکشی یکی از دانش آموزان سایق مشخص میشود...
داستان در مورد دختری است به نام "ابی جنسن" که در صبح روز تولد 16 سالگی اش، یک پری به او 16 شمع میدهد تا 16 آرزوی او را برآورده سازد و بر خلاف داستان سیندرلا، نتیجه ی این آرزوها تا آخر باقی میماند اما "ابی" یک آرزوی اشتباه میکند و...
باز هم شهری گرفتار خشونت و گروه های خلافکار شده است و این بار نه یک قهرمان ، که گروهی از افراد که دارای قدرتهای خارق العاده و منحصر به فردی هستند در کنار یکدیگر جمع می شوند تا شهر را از جنایت پاک کنند. شهری که دیگر همه چیز آن در فساد غرق شده است از مقامات تا پلیس ها خیابانی . اما در این بین افرادی با کمک همدیگر سعی در بهبود اوضاع میکنند. اما نبرد با جنایتکاران همیشه با خونریزی و کشتار همراه است…
مگی و نیگان مدتها پیش به منهتن پسا آخرالزمانی سفر می کنند که از سرزمین اصلی جدا شده بود. شهر پر از مردگان و ساکنانی است که شهر نیویورک را دنیای خود کرده اند.
یک جراح جوان که دارای اوتیسم و سندرم ساوانت است به بخش کودکان یک بیمارستان معتبر منتقل میشود. ،سوال اصلی اینجاست که آیا کسی که نمی تواند با مردم حرف بزند آیا میتواند جان آنها را نجات بدهد؟
داستان سریال الهام گرفته از فیلم “روانی” آلفرد هیچکاک هست که زندگی “نورمن بیتس” و مادرش “نورما” به تصویر کشیده می شود. داستان از آن جا شروع می شود که نورما یک متل در شهر ساحلی می خرد و …
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین "بری آلن" با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
وقایع این مجموعه انیمیشنی پیرامون پسری به نام تیموتی می باشد که یک پدر و مادر عجیب به نام های Cosmo و Wanda دارد. پدر و مادر او هر خواسته ای که او داشته باشد برایش فراهم می سازند همین امر باعث به وجود آمدن مشکلات برای تیموتی می شود که باید آنها را حل کند .
این سریال که بر اساس کمیک های مارول ساخته شده و بخشی از دنیای سینمایی مجموعه X-Men می باشد، بر روی شخصیت "دیوید هالر" تمرکز دارد که به عنوان یک بیمار اسکیزوفرنی تشخیص داده شده است که تظاهر میکند بیماری روانی دارد، اما واضح است که او چیزی فراتر از انسان است و در حال گسترش و نیرومند کردن قدرت تخیل اش می باشد...
در سریال جدید و زیبای Mistresses «ساوی» زنی موفق در حرفه شغلی خودش، که در حال مخالفت با شریک حقوقیش و قصد شروع یه زندگی با شوهرش هری رو داره، و خواهر هوس باز و دارای روحیه آزادش هیچی بیشتر از این نمیتونه باشه: مجرد، همیشه دنبال دوستیابی و پارتی و خوشگذرونی و متکی به خواهر، دوست صمیمی مشترکشون «ایپریل» تازه طلاق گرفته و مادر دو بچه ست، و میخواد بعد این تراژدی زندگیشُ رو بازسازی کنه و شروعی دوباره و حرکتی به جلو داشته باشه، با حمایت و راهنمائی نزدیک ترین دوستاش ، و دوستشون «کارن» یه تروپیست موفق که دوباره با دوستاش ارتباط برقرار میکنه وقتی یه رابطه پیچیده بیش از حد عمیق با یکی از بیماراش شروع میکنه…