پرستاری به اسم سوست کلو که در دهکده ای کوچک زندگی میکند، رهبری مردم را برای ایستادگی دربرابر زورگویان سیاسی که به منطقه زندگی شان علاقمند شده اند برعهده میگیرد.
منطقه بی قانونی ماری جوانا در دارک هاروست، شبکهای از پیچیدگیهای جنسی و خشونت را ایجاد میکند که در آن پلیس و پرورشدهنده مجبور میشوند تا اختلافات اخلاقی خود را کنار بگذارند تا یک روانی حیلهگر را متوقف کنند.
ناتالی و نیک از شانس خود در عشق ناامید شده اند. پس از انداختن سکه ها به یک چشمه ، این دو رویای یکدیگر را آغاز می کنند. اما طبق اساطیر چشمه ، آنها فقط یک هفته فرصت دارند تا آن رویاها را به واقعیت تبدیل کنند...
درمورد یک گروه از دانش آموزان دبیرستانی است که 18 سال سن بیشتر ندارند و سعی در قاچاق ماری جوانا از مرز کانادا دارند تا بتوانند با به دست آوردن پول وضع زندگی خود را تغییر دهند و …
پسری در یک مراسم با دختری ناشناس که ماسک بر چهره دارد می رقصد و عاشق او می شود، اما بعد از این مراسم او به دنبال این دختر می گردد در حالی که او را نمی شناسد، و تنها چیزی که از او دارد یک دستگاه پخش موسیقی می باشد..
حکايت چهار دوست جوان که عمل قهرمانانه اي انجام مي دهند و به واسطه ي قدرت هاي خارق العاده اي که در مقابل به دست مي آورند، زندگي شان براي هميشه تغيير مي کند. سال ها بعد در حالي که براي شکار به جنگل هاي شمال امريکا رفته اند، در کولاک برفي گرفتار مي شوند که در جريانش، چيزي بسيار شوم عنان رها مي کند...
دو پلیس متعصب، یکی از آن ها مرد مسن و ماهر است و دیگری همکار جوانش که زود از کوره در می رود، شغلشان به حالت تعلیق در می آید، زیرا وقتی که داشتند برای اشخاصی قلدری میکردند فیلمشان سوژه رسانه ها میشوند. بعد از مدتی وقتی پولشان ته کشیده و هیچ راه دیگری ندارند تصمیم میگیرند به دنیای زیرزمینی خلافکاران نفوذ کرده و تا حقشان را پس بگیرند...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...
الیس یک پلیس خشن و خشمگین است که از نقش خود به عنوان یک کارآگاه به واحد دریایی تنزل پیدا کرده است، در حالی که مکس یک کلاهبردار باهوش است که یک زندگی گذرا دارد و از هر کسی که ملاقات می کند کلاهبرداری می کند. هنگامی که مکس دستگیر می شود و در پایان به الیس کمک می کند تا یک جنایت محلی را حل کند، به این دو فرصت داده می شود تا خود را نجات دهند، الیس به کارآگاه باز می گردد و مکس در صورتی که بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند و با هم کار کنند، خارج از زندان می ماند.