در سپتامبر ۱۹۷۱، گروهی از نو سربازان آمریکایی برای تمرینات نظامی به فورت پالک، تایگرلند می آیند، که منطقه ای شبیه مرداب های ویتنام است. این مکان آخرین توقفگاه آنان قبل از اعزام به ویتنام و شرکت در نبرد واقعی می باشد...
"ریکی هیمن" دستیار مالک یک تلویزیون فروشگاهی،مسئول نزدیک به دو سال فروش بد شناخته می شود.او تنها یک فرصت دیگر دارد.به طور اتفاقی،او و "کیت نیول" با "جی" برخورد می کنند و تصمیم می گیرند او را همراه خود ببرند.چیزی که آنها فکرش را هم نمی توانند بکنند این است که "جی" واقعا بهترین انسانی است که وجود دارد و...
لوبری، فلوریدا. "سام لومباردو" (مت دیلن)، معلم دبیرستان، متهم شده که شاگردش، "کلی" (دنیس ریچاردز)، دختر "ساندارا وان رایان" (ترسا راسل)، یکی از چهره های معتبر شهر را مورد اذیت و آزار قرار داده است. دو کارآگاه به نام های "ری دوکت" (کوین بیکن) و "گلوریا پرس" (دافنه روبین وگا) دربارهی این ادعا تحقیقاتی را آغاز می کنند ولی "گلوریا" معتقد است که این اتهامات دروغین است و برای ضایع کردن "سام" سر هم شده اند...
مردی که در زندگی شخصی خود ناموفق بوده اقدام به سرقتی برای بدست آوردن پول برای تجارت جدید خود می کند اما وقتی همسرش وارد کار او می شود همه چیز به هم می ریزد...
"لوئیزا فاستر" یک چک چند میلیون دلاری برای اداره مالیات آمریکا ارسال می کند. به همین دلیل آنها تصور می کنند که او دیوانه است و او را به یک آسایشگاه روانی ارسال می کنند...
یک زن که متخصص دزدی از بانک می باشد تازه از زندان آزاد شده که میخواهد مستقل شود و دست از کار خلاف بکشد، اما افسر آزادی مشروط او و همچنین کارفرمای سابقش وی را تحریک می کنند تا دوباره دزدی کند...
یک پیش خدمت زیبا با یک غریبه ی خوش تیپ ازدواج می کند. او به ظاهر مسئول کفن و دفن است اما در واقع، مانند اکثر ساکنان شهر، به اجساد گرایش جنسی داشته و با آنان رابطه برقرار می کند. این زن یک گزینه ی بسیار مناسب و واضح برای او می باشد. این زن باید قبل از این که به سرنوشت دو همسر قبلی او دچار شود، فرار کند...
میامی وایس سریالی تلویزیونی در دهه ۱۹۸۰ بود که به داستان دو کارآگاه مخفی می پرداخت که با قاچاق مواد مخدر و روسپی گری مبارزه می کردند. این سریال با استفاده از موسیقی موج نو و مد مردانه ایتالیایی رنگارنگ، سبکی جدید و نوآورانه را در تلویزیون ایجاد کرد و تأثیر زیادی بر فرهنگ عامه دهه ۱۹۸۰ گذاشت.
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...