سال 1949 ، کابوهاي جوان تکزاسي، «جان گريدي کول» (ديمن) و «ليسي رولينز» (تامس) به اميد يافتن کار و ماجراجويي عازم مکزيک مي شوند. اين دو پيش از اين که به مکزيک برسند و براي يک مزرعه دار ثروتمند (بليدز) به کار بپردازند، جوان اسب دزدي به نام «بلونيز» (بلک) را نيز، با اکراه، تحت حمايت خود مي گيرند. اما در مکزيک دل باختگي «آلخاندور» (کروز) دختر مزرعه دار ثروتمند به «کول» باعث تيره شدن رابطه ي «کول» و «رولينز» مي شود...
یداستان در مورد زن آشپز برزیلی بنام «ایزابلا» ( کروز ) است. بعد از اینکه شوهرش که از بیماری ایزابلا خسته شده به او خیانت می کند، به سان فرانسیسکو می آید...
"ویکتور" بازیگری که بیکار است تلاش می کند از ازدواج دوست دختر سابقش "سیلویا" با مردی دیگر جلوگیری کند.وقتی "سیلویا" او را رد می کند،"ویکتور" فرصتی بدست می آورد که به گذشته بازگشته و اشتباهاتش را اصلاح کند...
پس از چهار سال «ویکتور» (رابال) از زندان آزاد می شود. او هنوز به «النا» (نری) علاقه دارد، اما «النا» با پلیس سابق، «دیوید» (باردم) ازدواج کرده است. «دیوید» همان پلیسی است که چهار سال پیش بر اثر شلیک اتفاقی اسلحه ی «ویکتور» فلج شده و حالا به صندلی چرخدارش میخکوب است...
نجیب زاده جوان کالیستو عاشق ملیبیا، دختر یک تاجر ثروتمند می شود. خدمتکار کالیستو، سمپرونیو، به آنها پیشنهاد میکند که سلستینا جادوگر را برای پیشبرد رابطهی عاشقانه به دست آورند. با این حال، خدمتکار دیگر کالیستو، پارمنو، به سلستینا مشکوک است...
«خوزه» پسر خانواده ای نسبتا ثروتمند است که با دختری از طبقه پایین تر بنام «سیلویا» (کروز) رابطه دارد. بعد از باردار شدن سیلویا، خوزه بر خلاف میل والدینش به این دختر وعده ازدواج می دهد. مادر خوزه، برای بر هم زدن این رابطه مردی جذاب بنام «رائول» (باردم) را اجیر می کند تا سیلویا را اغوا کند...
“اوتوباتها” باید حمله ای همه جانبه به سیاره خود از طرف موجودی قدرتمند به نام “یونیکورن” را متوقف ساخته و از طرف دیگر از خود در مقابل “دیسپتیکانهای” شرور دفاع کنند…
نود و دومین مراسم جوایز اسکار، توسط آکادمی علوم و هنرهای سینما (آمپاس) و به افتخار بهترین فیلمهای سال 2019، در روز یکشنبه 10 فوریه 2020 میلادی در سالن تئاتر دالبی، هالیوود، لس آنجلس برگزار شد. این مراسم در ایالات متحده از شبکه تلویزیونی شرکت پخش رسانهای آمریکا (اِیبیسی) به صورت زنده پخش میشود و تهیهکنندگی آن را دونا گیگلیوتی و گلن ویز برعهده دارند، ویز همچنین کارگردانی مراسم را بر عهده دارد. آکادمی طی این مراسم جایزههای اسکار را (که با نام جوایز آکادمی نیز شناخته میشوند) در ۲۴ رشته به بهترینها اعطا میکند ...
داستان درباره شخصی به نام لورا (پنهلوپه کروز) هست که در آرژانتین و در شهر بوئنوس آیرس زندگی میکند، او به همراه فرزندانش برای شرکت در یک جشن به شهری در نزدیکی مادرید که در آن بزرگ شده است برمیگردد. در این سفر که پیشبینی میشد به تجدید دیدار از اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظرهای به وقوع میپیوندد که بر روند زندگی لورا و خانوادهاش تأثیر میگذارد.
سالوادور مالو فیلمساز مشهوری است که اکنون در دوران افول خود به سر می برد. سالوادور برای رهایی از گذشته اش که او را عذاب می دهد، یک نیاز فوری در وجودش پیدا می کند که گذشته خود را با جزئیات زیاد بررسی و بازشماری کند تا در نهایت بتواند به رستگاری برسد. خاطرات سالوادور او را به دوران بچگیش در دهه 1960 میلادی و شهر پاترنای اسپانیا می برد. این خاطرات همچنین او را به یاد مادرش، اولین امیال و آرزوها، اولین عشقش در دهه 1980 میلادی، درد و رنج های بعد از جدایی، کشف زود هنگام سینما، رو آوردن به نویسندگی به عنوان تنها مرهم برای فراموش کردن و غیره می آورد…