یک روانپزشک در جریان جنگ جهانی دوم، رهبران نازی را پیش از دادگاه نورنبرگ معاینه میکند. او که در حین این کار رابطهای آشفته با هرمان گورینگ برقرار کرده، به تدریج وسواس شدیدی نسبت به درک ماهیت شرارت پیدا میکند.
لیوبا پس از فرار از همسرش، در یک خلوتگاه مرموز با دوستانش درگیر آیینهایی سورئال و کشف رازهای تاریک میشود که او را در برابر دو راهی وحشتناکی قرار میدهد: فرار یا پذیرش سرنوشتی شوم.
لیوبا از شوهر بدرفتارش فرار کرده و به خلوتگاهی مرموز میرود. مواجهه با آیینها و کابوسهای عجیب، رازهایی را آشکار میکند و او باید بین فرار یا پذیرش سرنوشتی دهشتناک یکی را انتخاب کند.
هنگامی که چند مسافر یک پرواز ناگهان دچار مرگهای وحشتناک و غیرقابل توضیحی میشوند، یک پزشک جوان در هواپیما مشکوک می شود که نیروی مخوف و وحشتناک پشت بدترین کابوسهای دوران کودکیاش ممکن است مسئول آن ها باشد...
وقتی والدینش طلاق می گیرند و مادرش به ایالات متحده نقل مکان می کند، ساشا 11 ساله از سن پترزبورگ روسیه از نظر عاطفی بین دو والدین که هر دو را دوست دارد و دو فرهنگ از هم جدا می شود...
اتان هانت و گروهش بار دیگر مامور میشوند تا ماموریت غیرممکن دیگری یعنی متوقف کردن گروهی حرفه ای و زبده مثل خودشان که قصد نابودی سازمان را دارند، انجام دهند ...
فیلم "سوبیبور" بر اساس تاریخ قیام اردوگاه سوبیبور در خلال جنگ جهانی دوم از دید افسر شوروی الکساندر پیچسکی روایت میکند. هنگامی که او در سوبیبور بود، توانست کار غیرممکنی را انجام دهد - زندانی ها را برای شورش و فرار از آنجا سازماندهی کرد هرچند بسیاری از فراری ها بعدا گرفتار شدند و درگذشتند - بقیه به رهبری پیچسکی موفق به خلق یک حادثه تاریخی شدند.
در اواسط دههی چهل میلادی گروهی از سربازان شجاع روسی تلاش میکنند تا با تانک افسانهای تی سی و چهار که تقریبا نابوده شده است ، از اسارت آلمانیها فرار کنند…