ايالت نوادا ، سال 1885 . گروهى متشكل از 28 شهروندن « محترم » شهرى كوچك به سركردگى يك افسر سابق ساديست و زنى سنگدل ، سه مرد بىگناه ( كويين ، فورد و اندروز ) را به اتهام قتل و سرقت اسب ، به دار مىآويزند اما پس از مرگ بىگناهى آنان آشكار مىشود...
"چارلز پایک" مردی ثروتمند اما ساده لوح پس از یک سال مطالعه بر روی مارها در آمازون،در راه بازگشت و بر روی کشتی با جاعلی با نام "جین هرینگتون" آشنا می شود.آنها عاشق هم می شوند اما سوءتفاهمی موجب جدایی آنها در وضعیتی بدی می شود.برای بازگشت نزد او،"جین" خود را به شکل یک بانوی انگلیسی در می آورد و...
بحران اقتصادى در دههى 1930 امریکا ، بقاى خانوادهى « جود » را به خطر انداخته است. « تام » ( فاندا ) ، پسر بزرگ خانواده که به تازگى از زندان آزاد شده همه را وا مىدارد بار سفر ببندند و به کالیفرنیا کوچ کنند...
در اوایل قرن نوزدهم « ایبراهم لینکلن » ( فاندا ) ، مغازه دارى جوان ، پس از مرگ دخترى که به او علاقه مند است ، تصمیم مىگیرد در رشته ى حقوق به تحصیل بپردازد و به وکیلى برجسته تبدیل شود.
ایالت میزورى ، نیمه ى دوم قرن نوزدهم . « جسى » ( پاور ) و « فرانک » ( فاندا ) در مزرعه اى همراه با مادرشان زندگى آرامى دارند. با ورود راه آهن و خرید زمینها و مزارع توسط دست اندرکاران احداث خط آهن ، مادر خانواده ( دارول ) به دلیل مخالفت با فروش مزرعه به قتل مىرسد و « جسى » و « فرانک » پس از گرفتن انتقام خون مادرشان ، به چپاول قطارها روى مىآورند و خیلى زود با افراد دیگرى دستهاى یاغى را تشکیل مىدهند.
دو دانشجوی عاشق ، جولی و ایوز، قصد دارند پس از پایان دانشگاه با یکدیگر ازدواج کنند. اما، جولی با یک نویسنده ازدواج می کند و به پاریس نقل مکان می کند. پس از مرگ او، او قصد دارد دوباره با ایوز متحد شود...
ادى تيلر ( فاندا ) به دليل سرقت به زندان مىافتد و پس از آزادى سوگند مىخورد كه از راه راست منحرف نشود. او با جان گراهام ( سيدنى ) ، ازدواج مىكند. اما سايهى سنگين گذشته ، آنان را رها نمىكند.
دشمنی دیرینه بین دو خانواده "تالیورز" و "فالینز" دهه هاست در جریان است.با نقشه ساخت ریل راه آهن از میان زمینهای هر دو خانواده و معدن ذغال سنگی که در زیر آنها قرار دارد، غریبه ای وارد ماجرا می شود و...