سوپرمن قبول می کند که قدرت خود را فدا کند تا با لوئیس لین رابطه برقرار کند، غافل از اینکه سه جنایتکار کریپتونی که او سهوا آزاد کرده در حال فتح زمین هستند...
جان فرستاده می شود تا یک بمب افکن مخفیانه سرقت شده را برگرداند. همراه قابل اعتماد او روجار و همیشه وفادار جسیکا با نیروهای شورشی Banansistan به رهبری الیانا سرزنده مبارزه می کنند...
«اليزابت شورت» (کرشنر) بازيگر تازه کاري بود که در هاليوود دهه ي 1940 تقلا مي کرد اسم و رسمي به هم بزند اما در نهايت سرنوشت تلخ و غم انگيزش بر هر آن چه در مدت کوتاه زندگي حرفه اي اش بدان دست يافته بود، سايه انداخت...
«تام جریکو» ( اسکات ) ریاضی دان با استعدادی است که در زمینه ی تکامل و نگه داری از ماشین «معما» با دولت بریتانیا هم کاری می کند. به تازگی ظاهرا آلمانی ها رمز جدیدی طراحی کرده اند که ماشین «معما» قادر به رمزگشایی اش نیست و بنابراین پیش از آن که ستون مهمی شامل نیرو و تجهیزات به دریا بزند، به کمک «جریکو» نیاز است تا رمز نیروهای محور را رازگشایی کند …
دکتر «ویلیام هارفورد» بهمراه همسر زیبایش «آلیس» در یک مهمانی کریسمس شرکت می کند. ویلیام که در مهمانی سرگرم گفتگو با دو دختر مدل است متوجه می شود مردی قصد دارد با آلیس ارتباط برقرار کند. این قضیه موجب مشاجره ای بین ان دو میشود که باعث می شود ویلیام از خانه بیرون بزند که در این حین با دوست قدیمی خود که یک پیانیست است برخورد کند که...
آينده اي دور. «مگاسيتي- يک» منطقه اي است عظيم و ناامن که آن را «قاضي درد» (استالون) با کمک چند دستيار اداره مي کند. يکي از جانيان محلي، «ريکو» (آسانته) که قبلا «درد» او را به زندان انداخته فرار مي کند و با هيئتي شبيه به «درد» دو نفر را به قتل مي رساند. به اين ترتيب «درد» محاکمه و به زندان ابد محکوم مي شود...
یک دانشجوی سال اولی رشته پزشکی هیچ چیزی را جدی نمیگیرد جز تعقیب همکار آزمایشگاهیش که درباره آناتومی بدن انسان تحقیق میکند ، حال همه چی به این دختر بستگی دارد تا او کار و زندگی را جدی بگیرد...
دکتر "چنارد" یک بیمار جدید،دختری که ادعا می کند موجوداتی وحشتناک خانواده اش را به قتل رسانده اند را به بیمارستان روانی می فرسند.اما "چنارد" چندین سال است که در جستجوی دروازه جهنم است و "کریستی" باید برای نجات پدر خود او را دنبال کند...
یک محقق باهوش در لندن زمانی که آخرین مشتری او، یک مرد نجیب زاده که در حال مذاکره بر سر یک معاهده صلح اعراب و اسرائیل است، به یک بازی سیاسی خطرناک برده می شود.
در دست شویی ایستگاه قطار، یک پسر بچه ی ایمیش به نام «ساموئل» (هاس)، شاهد قتل یک مأمور پلیس می شود. «جان بوک» (فورد)، مأمور رسیدگی پرونده، از طریق او می فهمد که قاتل ها مأموران پلیس بوده اند و در درگیری با آنان زخمی می شود. حالا «جان» برای حفظ جان پسر و مادرش، «ریچل» (مگیلیس)، آنان را به روستایشان در پنسیلوانیا می برد …
یک مار غولپیکر از یک جزیره دورافتاده به یک کالج آمریکایی آورده میشود. این مار از اسارت فرار میکند و شروع به کشتن مردم میکند. یک میلیونر انگلیسی و یک دانشمند آمریکایی برای متوقف کردن این مار، به تعقیب آن میپردازند...
کلانتر “اونیل” به مستعمره معدنچیان در یکی از قمرهای مشتری فرستاده می شود.در مدت تصدی او،معدنچیان یکی پس از دیگری کشته می شوند.وقتی او شروع به تحقیق می کند متوجه نقطه مشترکی بین همه مرگها می شود…
"لو" یک گنگستر خرده پا است که به دختری جوان به نام "سالی" آشنا می شود.همسر "سالی" با مواد مخدری که از مافیا دزدیده است پیدایش می شود.او مواد را به "لو" می دهد تا آنها را به فروش برساند اما قبل از بدست آوردن پول آنها کشته می شود.مدتی بعد صاحب مواد مخدر پیدا شده و تهدید می کند اگر آنها بازگردانده نشوند "سالی" را خواهد کشت...
انگلستان، سال 1943. «سرگرد مالوری» (شا) و «گروهبان میلر» (فاکس)، بازماندگان عملیات موضع تسخیر ناپذیر توپ های ناوارون برای یک سری عملیات ویژه دوباره نار هم قرار می گیرند…