داستان درباره یک تیم است که وظیفه پاکسازی پس از نبردهای بزرگ را بر عهده دارد. در این بین، یک تهدید جدی متوجه قهرمانان اصلی داستان یعنی انتقامجویان میشود. در این شرایط، یک شخص عادی و دست و پا چلفتی که در کارهایش همیشه شکست میخورد، به طور غیرمنتظرهای به تنها امید برای نجات زمین تبدیل میشود. او باید بر ترسها و محدودیتهای خود غلبه کند و به قهرمانی تبدیل شود که دنیا به او نیاز دارد.
هنگامی که فقدان همبستگی به سراسر جهان نفوذ میکند و هستیِ نِیلپُل، سرزمین بابا نوئل، را به خطر میاندازد، پسری کوچک به نام کوین فراخوانده میشود تا نجات دهد..
یک سایبورگ از تأسیساتی که در آن ایجاد شده است فرار می کند. او با کمک یک کلانتر محلی سعی می کند از دست دانشمندان خطرناکی که او را خلق کرده اند فرار کند.
لئون پس از اخراج از شرکت خود به دلیل اظهار نظرهای ناپسند و نامناسب، تلاش می کند در هر ایستگاه رادیویی در شیکاگو شغلی پیدا کند. بعدها او نامه ای مبهم به دست می آورد...
ست وینیک همه چیز دارد: شغلی موفق در تلویزیون، دوستان خوب، و رابطهای پرشور با چلسی زیبا. اما وقتی او در خواستگاری به موقع کوتاهی میکند، چلسی سعی میکند زندگیاش را جهنم کند.
جانی که آرزو دارد روزی راننده اتومبیلرانی استوک شود، در لاسوگاس با یک جوان جیببر آشنا میشود. این جوان او را به دیدن دوستان و "مادرش" که یک روسپی سابق است، میبرد...
پنج مجرم شغلی در مکزیک گرد هم می آیند تا یک سرقت بانک را انجام دهند. آنها به زودی متوجه می شوند که در برابر موجودات بسیار ترسناک تر از پلیسی هستند که آنها را تعقیب می کند.
"ربکا" یک دختر روستایی، کالج خود را در لس آنجلس آغاز می کند. در کالج او با "کراول" دانشجویی تندخود و غیرقابل پیش بینی آشنا می شود. در تعطیلات او "کراول" را به خود به خانه می برد. پدر و مادر "ربکا" هیچگاه فردی را شبیه به او ندیده اند و هنگامی که از نامزدی آنها مطلع می شوند به شدت شوکه می شوند...
گروهی از دوستان برای گذراندن تعطیلات به هتل هاوایی هایدآوی میروند، اما متوجه میشوند که هتل در خطر ورشکستگی است. آنها برای کمک به پدربزرگ کلی و نجات هتل تلاش میکنند.