پابلو، فروشنده مواد مخدر جوان، و خواهرش آپولین از طریق بازی آنلاین دارکنون با هم صمیمی میشوند. علاقه پابلو به شخصیتی به نام نایت باعث غفلت او از خواهرش میشود و در حالی که آپولین بازی را تمام میکند، پابلو و نایت درگیر جنگ خطرناک میان گروههای تبهکار میگردند.
فرانسه، سال ۲۰۳۹. یک شب، گروهی از فعالان که توسط دولت تحت تعقیب بودند، بدون هیچ ردی ناپدید میشوند. جولیا بومبارت یکی از آنهاست. وقتی بیدار میشود، خود را در دنیایی کاملاً ناآشنا میبیند: سیاره ب.
در آینده ای نزدیک ، نظم جهانی تغییر کرده و فرانسه با وجود 10 میلیون بیکار ، تبدیل به یک کشور فقیر شده است، در این میان مردم برای بقای زندگی می وارد یک مسابقه وحشیانه می شوند که به میزبانی یک شبکه ملی می باشد تا اینکه ...
این فیلم یک بازسازی از یلمی در سال 1970 میلادی است و درباره یک زنی است که ناخواسته گرفتار یک جنایت شده درحالی که هیچ نقشی در آن ندارد و حالا تمام سعی خود را میکند تا بی گناهی خودش را اثبات کند...
در تابستان سال 1915،"ژان رنوار" پسر نقاش امپرسیونیست پرآوازه فرانسوی "پیر آگوست" پس از مجروح شدن در جنگ جهانی اول به خانه باز می گردد."آندره" زنی جوان رابطه پدر و پسر را دوباره زنده کرده و زندگیشان را تغییر می دهد...
مارگریت، زنی حرفه ای ، پس از دریافت نامههای عجیب و غریب که باعث میشود خاطرات تربیتش را به یاد بیاورد، مجبور میشود در تصمیمات زندگیاش تجدیدنظر کند...
داستان در مورد نویسنده هالیوودی موفقی به نام “گیل پندر” (با بازی اوون ویلسون) است که همراه با نامزدش و خانواده او به فرانسه سفر می کند. قرارگیری گیل پیرامون افرادی که نامزدش با آن ها رابطه ای دوستانه دارد، برای او راضی کننده نیست و تصمیم می گیرد زمان خود را صرف پیاده روی های انفرادی در خیابان ها و کوچه های پاریس کند. اولین نقطه عطف فیلم زمانی است که با نواخته شدن ناقوس کلیسا، گیل سفری در زمان انجام می دهد تا به طرزی باور نکردنی گام به دوران “اسکات فیتز جرالد” و “ارنست همینگوی” بگذارد و به این طریق فیلم از حالت اولیه خود خارج می شود. محیط جدید، تغییراتی در شخصیت خوددار و تا حدی سرخورده گیل و رابطه او با نامزدش ایجاد می کند. گیل عصر طلایی تاریخی خود را یافته و زندگی زناشویی و معمول او دستخوش تغییراتی می شود...
یک «سرهنگ اصلاحشده» چند دهه پس از پیروزی در مبارزات استقلال الجزایر از فرانسه، در پاریس پیدا شد. ستوان گالوا به تحقیقات این قتل اختصاص دارد. او دفتر خاطرات ستوان گای روسی را دریافت می کند که در سال 1956 در الجزایر زیر نظر سرهنگ خدمت می کرد و از سال 1957 مفقود شده است.
«برونو داور» (گارسیا) از کار بی کار می شود. پس از گذشت دو سال و انجام مصاحبه های کاری بی نتیجه، «برونو» به این نتیجه می رسد که باید رقبایش را از بین ببرد. بنابراین یک آگهی قلابی در روزنامه ها چاپ می کند که در آن ها دنبال کسی می گردد که دقیقا مشخصات حرفه ای خودش را داشته باشد…