وقتی نویسندهای به اسم روهان (Rohan Kishibe) برای تعطیلات به ونیز رفته بود، یه نفر اشتباه فکر میکنه که اون کشیشه و یه اعتراف وحشتناک درباره یه جنایت بهش میکنه.
یوما، دختری مبتلا به فلج مغزی، در ژاپن زندگی میکند. او آرزوی مانگاکا شدن را در سر دارد، اما تعهدات خانوادگی مانع از رسیدن او به این هدف میشود. یوما برای رهایی و استقلال خود تلاش میکند.
یک مجری مشهور تلویزیونی تهدید میشود که با گروگانی در یک کافه مصاحبه کند. جانش به خطر میافتد اما این مصاحبه میتواند برنامه در حال تعطیلی او را نجات دهد...
در ژاپن باندهای خیابانی جناح های مخالفی را تشکیل می دهند که در مجموع به آنها قبایل توکیو می گویند. مررا ، رهبر قبیله وو رونز از خط عبور می کند تا کل توکیو را فتح کند و جنگ آغاز می شود...
آزوسا (آنا ایشی) و نارومی (فوکا کوشیبا) هر دو دانش آموزان نفردوم از دبیرستان هستند.آنها فاقد اعتمادبه نفس و هرگونه جاه طلبی اند.هازوکی(کارین اونو)وتاماکی(میکواوهارا) هم دانش آموزان غیر قابل توجهی در همین دبیرستان اند.این دخترها باشگاه رقصی تشکیل می دهندوشروع به رقصیدن کرده ومدرک می گیرند.آنها به زودی لذت رقص وهمچنین اظهار کردن خودشان را یاد می گیرند.
پسری که ماهر ترین و محبوب ترین عضو تیم هنرهای رزمی مدرسه اش است، حس عدالت خواهی زیادی دارد و این عادت از پدر کارآگاهش به او رسیده. اما این پسر یک راز را در خود نگه داشته...
گنجی پسرک جوونی که وارد دبیرستانی میشه که در اون قدرت برتر دبیرستان بودن به قدرت مشت ها بستگی داره ,خیلی زود به دنبال کامل کردن آرزوهای دست نیافته پدرش و نشان دادن خود و همچنین….
مدرسه پسرانه ای که « مدرسه کلاغ ها » نامیده می شود از مدارس بسیار سطح پائین از لحاظ علمی و همچنین خشونت خیز ترین مدرسه در کشور است . دانش آموزان مدرسه «کلاغ» نامیده می شوند . آنها گروه های مختلف تشکیل داده و دائما بر سر قدرت درحال مبارزه هستند . ولی همه آنها یک هدف مشترک دارند ، هدفی که تا کنون محقق نشده است : وحدت
دو خاندان که یکی دارای یک ربات ابرقهرمان بایونیک زرهی هست و دیگری دارای یک ربات بزرگ قرمز میباشد، میبایست در برابر حملهی بیگانگان ایستادگی کنند و زمین را نجات دهند .
شوجي كيريتاني يكي از پسراي پرطرفدار مدرسست كه با همه جور آدمی کنار میاد. فقط يكي رو دوست نداره: آكيرا كوسانو. به نظر شوجي، آكيرا خيلي كلافست. همش مي خنده، حرف مي زنه و عجول رفتار مي كنه. يك روز يك دختر جديد به مدرسه مياد كه اسمش نوبوكو كاتاني هست. اين دختر خيلي خودش رو قبول نداره و حالش خيلي خيلي بده. شاديش اينه كه بقيه بهش سر بزنن و بالاش بگيرن. شوجي و آكيرا تصميم مي گيرن كه با همكاري با هم، نوبوكور رو تبديل به يك دختر پرطرفدار كنن. اما يك قانون دارن: هيچ كس نبايد بفهمه كه اين دو نفر با هم جور شدن.