یک دختر نوجوان یتیم توسط زوجی به سرپرستی گرفته میشود. اما زمانی که به خانه ی آن ها می رود، می فهمد که آن زن و شوهر مهربانی که به نظر می رسیده اند، نیستند...
در دهه ي 1860، اين افسانه شکل مي گيرد که ساختمان «هيل هاوس» در تسخير ارواح شيطاني است. صد و سي سال بعد، «دکتر ديويد مارو» (نيسن) که به سرگذشت «هيل هاوس» علاقه مند است، سه نفر را به آن جا مي برد تا در مورد اختلال در خواب آدم ها مطالعه کنند...
لوگان مککوئین پلیس سابق است که به دلیل یک عملیات ناموفق در زندان به سر میبرد. در طول حبس، او از وجود یک زندانی محکوم به اعدام باخبر میشود که ادعا میکند میتواند جزئیات حمله بعدی یک بمبگذار زنجیرهای را پیشبینی کند. لوگان پس از آزادی از زندان، تلاش میکند تا هویت بمبگذار را پیدا کرده و جلوی او را بگیرد. بهترین راه برای او این است که با درخواست زندانی مبنی بر بررسی مجدد پروندهاش موافقت کند.
«آلن» (اسميت)، پسر يک صاحب اسباب بازي فروشي، تعدادي از اسباب بازي هاي جديد را به جان هم انداخته است: «کاماندوهاي ويژه» عليه «گورگونيت ها». اما آن چه «آلن» نمي داند اين است که اين اسباب بازي ها طوري طراحي شده اند که بتوانند حرکت کنند، لب بزنند و سخن بگويند. هدف کاماندوهاي ويژه، نابودي «گورگونيت ها» ست...
«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …
ستوان فرمانده "تام دوج" بعنوان کاپیتان یک ابر زیردریایی قدیمی ارتش آمریکا برگزیده می شود. گروهی به او ملحق می شوند که شامل چندتا بچه عجیب و غریب و همچنین یک دختر می باشد...
بوکسوری سابق که از تیمارستان فرار می کند بی هدف پرسه می زند تا اینکه با زنی بیوه آشنا می شود که متقاعدش می کند کمک کند زخم های به جای مانده از شوهر سابق را التیام بخشد. از طرفی عموی او نیز با آنها درباره دزدی یک پسر پولدار و باج گیری صحبت می کند و حال این مبارز سابق باید تصمیمش را برای پولدار شدن و یا انجام کار درست بگیرد...
چند همسایه جدید به خانه کناری “ری پترسون” نقل مکان می کنند.این اشخاص جدید واقعا عجیب هستند،هیچکس آنها را ندیده،خانه آنها کاملا به هم ریخته است و در شب صداهای عجیبی از زیرزمینشان به گوش می رسد.روزی “والتر” ناگهان ناپدید می شود و همه به همسایه های جدید مشکوک می شوند…
دو دوست به نام های اسکات و رالف، در یک شهر کوچک که خیلی اهالی آن به جنگ ویتنام معنرض هستند، زندگی میکنند. زمانی که بردار اسکات از آنها می خواهد به جنگ بیایند، آنها به طور صریح مخالفتشان را اعلام می کنند و...
«بلانچ تيلر» (هريس)، احضارکننده ي حرفه اي ارواح است و در تظاهر به برقراري رابطه با روح خواهر مرحوم «جوليا رين برد» پولدار (نسبيت)، مي فهمد که چهل سال پيش «جوليا» خواهرش را مجبور کرده براي جلوگيري از رسوايي و بدنامي، فرزند نامشروعش را رها کند، و حالا حاضر است ده هزار دلار بدهد تا ردي از خواهرزاده اش پيدا کند...