تولد : December 21, 1948 در Washington, District of Columbia, USA
جوایز : 1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 35 جایزه و نامزد دریافت 78 جایزه دیگر.
ساموئل لیروی جکسون (به انگلیسی: Samuel Leroy Jackson) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۴۸ در واشنگتن دی سی) بازیگر آمریکایی و نامزد جایزههای اسکار، گلدن گلوب و بفتا است.
جکسون در اوایل دهه نود میلادی و با ارائه عملکرد فوق العادهای که از خود به نمایش گذاشت تبدیل به یک ستاره تمام عیار هالیوود گشت و از آن زمان در بسیاری از فیلمهائی که فروش بالائی داشتند حضور داشته است.
از فیلمهای معروف وی میتوان به قصه عامه پسند، (۱۹۹۴) زمانی برای کشتن، (۱۹۹۶) پارک ژوراسیک (۱۹۹۳)، دریای عشق (۱۹۸۹)، رومنس واقعی، (۱۹۹۳) مذاکره کننده (۱۹۹۸ - دریافت حقوق ۵٫۰۰۰٫۰۰۰ دلاری) و سه ایکس (۲۰۰۲) اشاره نمود.
"جک" کارآگاه پلیس است که برای کمک کردن به یک دوست باید نوجوانی فراری را پیدا کند.اما با گروهی عجیب از تبهکاران روبرو می شود که تصمیم دارند از بانک سرقت کنند و …
یک استاد شیمیدان آمریکایی قصد دارد در یک معامله دارویی یکبار در زندگی نمره بالایی بگیرد. همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود و او به زودی در یک شبکه فریب گرفتار می شود...
دل کاري هاي غير مجاز و رفتار خشن «زاندر کيج»، معروف به «سه ايکس» باعث مي شود او به زندان بيفتد و در آن جاست که «اوگاستاس گيبونز» از آژانس امنيت ملي با تهديد او را به استخدام دولت در مي آورد ...
۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود...
يک مامور امنيتی به اسم ديويد دان زمانيکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شديدی می شود. اما از بين صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها ديويد است که بطور معجزه آسایی بدون اينکه حتی يک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد يک کلکسيونر کتابهای کاميک به اسم اليجا پرايس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شيشه ای معروف شده با او تماس می گيرد و فرضيه باور نکردنی ای را با ديويد مطرح می کند: او معتقد است که ديويد يک ابرقهرمان است که بدنش هيچ صدمه ای نمی بيند.
«جان شفت» (جکسن)، برادر زاده ي همان کارآگاه خصوصي مشهور (راندتري)، يکي از کارآگاهان خبره ي پليس است که با هم کارش، «کامرون واسکز» (ويليامز)، مأمور رسيدگي به پرونده ي قتل دانشجويي سياه پوست مي شود. در جريان پي گيري طولاني اين پرونده، «شفت» به صرافت مي افتد که از خدمت در نيروي پليس کناره گيري و يک آژانس کارآگاهي باز کند...
«سرهنگ تری ل. چیلدرز» (جکسن) را در دادگاه نظامی به دلیل آن که هنگام حمله به سفارت امریکا در یمن، به افرادش اجازه ی شلیک به طرف غیر نظامی ها را داده، محاکمه می کنند و «هیزهاجز» (جونز) تنها وکیلی است که سرهنگ می تواند به او اعتماد کند…
«دکتر سوزان مکليستر» (باروز) با مطالعه و انجام آزمايش هايي در مورد کوسه ها، در پي باززايي بافت هاي مغز آدمي است. او با تغيير و اصلاح DNA کوسه ها، آن ها را به درجه ي هوشمندي انسان ها نزديک تر کرده. «مکليستر» و گروهش سرگرم کار روي يک کوسه ي اصلاح شده هستند که حيوان به هوش مي آيد. کوسه به محققان حمله و آزمايشگاه آنان را ويران مي کند…
دنی رُمن، پليس ماهر و زبردستی است که تخصصش در مذاکره با بزهکاران و گروگان گيران می باشد. دنی برای اثبات بی گناهی اش، گروهی از مردم را در یک اداره دولتی گروگان می گیرد. او که خود به تمام فوت و فن چنين مذاکراتی واقف است از پليس که ساختمان را محاصره کرده است می خواهد که کريس سايبان، يکی از افسران هم رتبه خودش که در بخش ديگری مشغول به کار است را برای مذاکره با او بياورند...
گروهي از دانشمندان به عمق سيصد متري آب ها مي روند و در پايگاه تحقيقات زيست محيطي، اقامتگاهي برپا مي کنند و پس از پوشيدن لباس هاي مخصوص وارد يک سفينه مي شوند و در آن جا شواهدي مي يابند دال بر اين که اين سفينه ي امريکايي مربوط به آينده است...
کارآگاه های پلیس، «جکی براون» (گریر) را دستگیر می کنند. او مهمانداری است که برای «اوردل رابی» (جکسن)، دلال بی رحم اسحله، قاچاقی پول وارد مملکت می کند. «اوردل» ترتیبی می دهد تا «جکی» از زندان آزاد شود. اما وقتی «ماکس چری» (فورستر) مأمور اجرای ضمانت به «جکی» علاقه مند می شود، ماجرا شکل دیگری به خود می گیرد...
خانواده "باتیست" توسط "دکتر لویس" جذاب اداره می شود. با اینکه او با "رز" زیبا ازدواج کرده است، اما نقطه ضعفی در برابر بیماران جذاب دارد. شبی او با "متی مرکس" متاهل و زیبا قرار می گذارد اما نمی داند که دختر کوچک او "ایو" آنها را مشاهده می کند و...
معلمی دبیرستانی به نام "ترور گارفیلد" توسط یک دانش آموز مورد حمله ای وحشیانه قرار می گیرد. وی پس از 5 ماه به لس آنجلس نقل مکان می کند و در آنجا در یک مدرسه کاملاً لاتین مشغول به تدریس می شود که...
"سیدنی" کلاه برداری در دهه 60 مرد جوانی به نام "جان" را یافته و متوجه می شود "جان" تلاش می کند برای مراسم خاکسپاری مادر خود پول کافی بدست بیاورد. او پیشنهاد می دهد با لاس وگاس بروند و به او یاد بدهد چگونه پول در بیاورد...
داستان فیلم در مورد زنی است به نام سامانتا. او برای دختر هشت ساله اش یک مادر ایده آل از هر نظر است. آنها زندگی آرامی دارند و سامانتا هم مشغول تدریس در یک مدرسه است. اما این روند آرام زندگی به هم میخورد. زیرا ضربه ای به سر سامانتا میخورد و او گذشته ی خودش را دوباره به یاد می آورد. به یاد می آورد که او یک مامور مخفی و بسیار با مهارت بوده است. و به زودی متوجه میشود که شخصی اجیر شده است تا او را بکشد و...
شهر کوچکي در ميسي سيپي. «جيک بريگانس» (مکانگي)، وکيلي تازه کار، دفاع از مردي سياه پوست به نام «کارل لي هيلي» (جکسن) را به عهده مي گيرد. «کارل» دو جوان سفيد پوست را به خاطر اذيت و آزار دختر ده ساله اش کشته و اين در شرايطي است که کوکلوکس کلان هاي محلي به رهبري «فردي لي باب» (کيفر ساترلند) محبوبيت دوباره اي پيدا کرده اند...
زمانی که قهرمان بوکس، سلطان، تصمیم میگرد چیز جدیدی به بوکس اضافه کند تا سود دهی بیشتری داشته باشد، سراغ مردی می رود که تنها او توانسته قهرمان را شکست دهد...
انیمیشن چه میشود اگر؟دنیای سینمایی مارول را از جنبه دیگر به نمایش گذاشته و مخاطبین خود را به سمت قلمرو ناشناختهای میبرد که کمی گیج کننده بوده و لحظاتی محوری و بسیار مهم را در مورد شخصیتهای مارول فاش خواهد کرد.
این داستان نشان می دهد که چگونه در شب شکست علی از جری کواری، که پس از محرومیت او از بوکس به دلیل امتناع از ورود به سربازی، صدها نفر از مهمانان یک مراسم بعد از مهمانی با اسلحه مورد سرقت قرار گرفتند
داستان سریال The Last Days of Ptolemy Grey در مورد مردی به نام Ptolemy Grey می باشد. Samuel L. Jackson نقش Ptolemy Grey را بازی می کند. او مردی بیمار است که توسط خانواده، دوستانش و حتی خودش فراموش شده است. او ناگهان بدون سرپرست مورد اعتماد خود رها می شود و در آستانه فرو رفتن در یک زوال عقل تنهایی قرار می گیرد. سپس مراقبت از او به نوجوان یتیمی به نام Robyn سپرده می شود. هنگامی که Robyn و Ptolemy درمانی پیدا می کنند که می تواند خاطرات فراموش شده ی Ptolemy را بازگرداند، سفری را به سوی حقایق تکان دهنده در مورد گذشته، حال و آینده آغاز می کنند.
در دنیا دو هدبند وجود دارد ( شماره 1 و شماره 2) . صاحب هدبند شماره 1 مقام خدای گانگسترها را دارد و کسی به غیر از صاحب هدبند شماره 2 نمی تواند با او مبارزه کند. صاحب هدبند شماره 2 در پی کشتن صاحب هدبند شماره 1 می باشد و هر انسانی می تواند با صاحب هدبند شماره 2 مبارزه کند. افرو از کوچکی در پی گرفتن انتقام از مردیه که با کشتن پدرش هدبند شماره 1 رو از اون گرفته و در این راه با افراد زیادی مبارزه می کنه...