یک ویراستار کتاب در نیویورک، با پذیرفتن مسئولیت اداره یک کتابفروشی در ماه دسامبر، به کشف دوباره خود میپردازد. او در این مسیر با چالشها و فرصتهای جدیدی روبرو میشود و درمییابد که زندگی پر از شگفتی است.
نه غریبه که در تعطیلات کریسمس در فرودگاه گیر افتادهاند، برای سفر جادهای کریسمس به دنور با هم همراه میشوند و در طول سفر با ماجراجوییهای غیرمنتظرهای روبرو میشوند که باعث میشود با یکدیگر آشنا شوند و پیوندهای عمیقی با یکدیگر برقرار کنند...
دختر جوانی که مبتلا به اوتیسم است، برای رفتن به دانشگاه از خانه بیرون میرود. او در دانشگاه استقلال و تمایلات جنسی خود را کشف میکند، اما در عین حال، از برادرش دلتنگ است و نمیداند چطور میتواند بین زندگی جدیدش و عشقش به برادرش تعادل برقرار کند.
یک مدیر بازاریابی در نیویورک برای کمک به عروسی بهترین دوستش به شهر خود باز میگردد. او در این سفر درسی سخت میآموزد و به این نتیجه میرسد که عشق و حمایت خانواده و دوستان از هر چیزی در زندگی مهمتر است.
کندال نویسنده چندین کتاب است که علم را با دوستیابی ترکیب می کند. او بر این باور است که وقتی بدانید به دنبال چه چیزی می گردید ، علم همسر مناسبی را برای هر کسی به ارمغان خواهد آورد. هنگامی که او به ایده جدیدی برای کتاب بعدی خود نیاز دارد، تصمیم می گیرد از توصیه های خود برای یافتن عشق استفاده کند و این سفر را به عنوان بخشی از داستان خود ثبت کند...
یک دانشجوی سال اول کالج به خوابگاه عالی در محوطه دانشگاه نقل مکان می کند، اما به زودی متوجه می شود که ساکن قبلی در شرایط مرموز مرده است. او با این باور که دختر به قتل رسیده است، سعی می کند تا قبل از اینکه دیر شود هویت قاتل را کشف کند...
جوسی ، مدیر بازاریابی ، وقتی به عنوان سرپرست غیرمنتظره خواهرزاده و برادرزاده اش می شود. در آنجا ، او دوباره با کوپر ، دوست دبیرستانی خود ارتباط برقرار می کند....
مدی (جولی گونزالو)، که صاحب یک تجارت کیک کوچک است، از یک بانکدار سرمایهگذاری کمک میگیرد، اما رابطه عاشقانه جدید بین آنها با بازگشت غیرمنتظره عشق اولش، نیت، پیچیده میشود...
وکلای رقیب در دادگاه با یکدیگر درگیر می شوند زیرا سگ های آنها دیوانه وار عاشق هم می شوند و نگهبانان خود را در هر مرحله گرد هم می آورند تا زمانی که متوجه می شوند که ...
امیلی جنگینز (رنی زلوگر) یک مددکار اجتماعی است که به کار خودش صمیمانه عشق می ورزد. امیلی گرچه با مقوله ی خشونت های خانوادگی آشنایی کامل دارد اما زمانی که رسیدگی به پرونده ی شماره ی ۳۹ را که مربوط به دختر ده ساله ای به اسم لیلیت سولیوان می شود...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟