یک زوجیاب موفق پس از 15 سال، جرقهی عشق به همسرش را از دست میدهد. جنی اصرار میکند که شوهرش ایان در یک قرار کور - با حضور خودش - شرکت کند. آنها با کشف دوبارهی یکدیگر بهعنوان "آشناهای تازه"، دوباره فرصت عاشق شدن پیدا میکنند...
برای ترمیم وجهه خدشه دار خود، یک ستاره راک خسته به طور علنی تصمیم می گیرد که آرزوی کریسمس یک کودک "بابانوئل عزیز" را برآورده کند. پس از اینکه با اکراه موافقت کرد تعطیلات را در یک شهر کوچک بگذراند و در کنسرت کریسمس تعطیلات محلی اجرا کند، از احتمال ماندن در خانه یک خانواده صمیمی و صمیمی ناراحت میشود، اما به زودی ارزش واقعی آنها را درک میکند.
هنگامی که یک زن به اشتباه به جرم قتل همسر سابقش متهم می شود، تصمیم می گیرد راز قتل را حل کند تا قاتل واقعی را قبل از روز تشییع جنازه، روزی که قرار است بازداشت شود، پیدا کند ...
داستان درباره دختری است که پس از سالها متوجه میشود از خانوادهاش جدا شده است. او حالا باید بین خانوادهای که او را بزرگ کرده و خانوادهای که از خون او هستند، یکی را انتخاب کند.
یک زن بیوه به دنبال درمانگر فیزیوتراپی است که پس از تصادف رانندگی برای درمان پسرش تعیین شده است. او از او دعوت می کند تا در ایام جشن با او در شهر کوچکش بماند ، اما دخترش مشکلاتی را برای این زوج ایجاد می کند...
«چارلی» مرد جوانی است که به تازگی برادر خود را از دست داده و در رنج و ناراحتی به سر می برد، تا اینکه در همان قبرستانی که برادرش دفن شده به عنوان نگهبان شغلی پیدا میکند. او هر روز روح برادرش را می بیند، اما زمانی میرسد که او باید بین دختری که عاشقش است، و برادرش یکی را انتخاب کند...
داستان دو فرد به نام های "دی جی" و "رودنی" که از ابتدا یکدیگر را دوست نداشتند. رودنی تصور می کند که دی جی یک پسر مزرعه دار نادان است و دی جی نیز تصور می کند که رودنی برای منفعت خویش هوشمندانه عمل می کند...
کیتی و دوستش سارا برای عضویت در انجمن زنان دلتا تلاش میکنند، اما شنیدن یک مکالمه باعث جدایی کیتی از دلتا و سارا میشود و او به انجمن رقیب، کاپا، میپیوندد.
پسری در یک مراسم با دختری ناشناس که ماسک بر چهره دارد می رقصد و عاشق او می شود، اما بعد از این مراسم او به دنبال این دختر می گردد در حالی که او را نمی شناسد، و تنها چیزی که از او دارد یک دستگاه پخش موسیقی می باشد..
سفینه غارتگر ها دوباره به زمین بر میگردد و در دل جنگلی سقوط میکند . گروه غارتگران یک سرباز به زمین میفرستد در حالیکه تنها بیگانه زنده مانده در حال تولید مثل است .…
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...