«ماویس گری» ( ترون )، نویسنده رمانهای مخصوص جوانان است که بعد از دریافت یک ایمیل، تصمیم میگیرد به زادگاه خود بازگردد تا با «بادی اسلید» ( ویلسون ) دوست دوران دبیرستان خود، مجددا رابطه ای ایجاد کند. اما وقتی متوجه میشود بادی ازدواج کرده، تصمیم می گیرد هرطور که امکانش وجود داشته باشد، بار دیگر به بادی نزدیک شود...
یک قاتل روانی مردم شهر را می کشد و به دلایل گوناگون نیز انها را به طریقه های مختلف می کشد . جنیفر مارش مامور اف بی آی نیز برای بررسی این پرونده از طرف اف بی آی ماموریت پیدا می کند . وی که اشنایی زیادی با کامپیوتر دارد فکر می کند که این پرونده چندان سخت نیست اما قاتل باهوش تر از این حرفهاست...
در لس آنجلس داستانی درباره یک دختر مرده در پنج قسمت گفته می شود.زنی که در زندگی با مشکلات زیادی روبروست جسدی پیدا می کند.این کشف او را تغییر می کندو...
«کليولند هيپ» (جياماتي) سرايدار / تعميرکار مجتمع آپارتماني «کاو» است که مثل سايه مي رود و مي آيد و کارهايش را بي سروصدا انجام مي دهد. اما در شبي سرنوشت ساز، «کليولند» به وجود يک نفر ديگر پي مي برد که در آن مجتمع ساختماني محقر پنهان شده: زن جوان مرموزي به نام «استوري» (هوارد) که در کانال هاي زير استخر مجتمع زندگي مي کرده است...
«جک کامبل» (کيج) مردي است مجرد و معتاد به کار، که اين بخت و فرصت در اختيارش گذاشته مي شود تا ببيند اگردر کنار «کيت» (ليوني)، نامزد قديمي اش مي ماند، چه زندگي اي داشت...
"ويل کين"، پنجاه ساله و ثروتمند، قابليت بسياري در جلب توجه زنان دارد، اما نمي تواند رابطه اي طولاني مدت با آنان داشته باشد. تا اين که يک روز به طور اتقافي"شارلوت فيلدينگ"، دختري جوان و مليح را مي بيند و خيلي زود با هم رابطه برقرار مي کنند...
نیویورک، اوایل دهه ی ۱۹۹۰٫ «فرانک پیرس» (کیج)، راننده ی آمبولانس شیفت شب در آستانه ی فروپاشی روانی است. «فرانک» همواره از این که موفق به نجات جان زن جوانی به نام «رز» نشده، احساس عذاب وجدان می کند. تا این که دل باخته ی «مری» (آرکت)، دختر سابقا معتاد «آقای برک» جانسن می شود. «آقای برک» مردی است که بر اثر سکته ی قلبی به حالت اغما رفته و «فرانک» او را به بیمارستان رسانده است….
«وید» (نولتی)، کلانتر یک شهر کوچک در ایالت نیوانگلند، به صورت نیمه وقت کار می کند و وقت آزادش را به نوش خواری و مصرف مواد می گذراند. همسر سابقش (بت هرت) او را تحقیر می کند و تنها محبوبه اش، «مارجی» (اسپیسک) او را همان طور که هست پذیرفته است. وقتی یک تاجر پولدار در اثر حادثه ای هنگام شکار می میرد، «وید» پرونده اش را با چنان وسواسی دنبال می کند که تمام اطرافیانش تعجب می کنند…
نیویورک، دهه ی ۱۸۷۰٫ وکیلی به نام «نیولند آرچر» (دی لوییس)، با «می ولاند» (رایدر)، دختر خانواده ی متنفذ «مینگوت» نامزد می شود. «آرچر» می خواهد عروسی هر چه سریعتر برگزار شود، اما از طرف دیگر هر روز بیشتر مجذوب دختر عمه ی «می»، «الن اولسنکا» (فایفر) می شود.
برنادت پیترز در این فیلم کنایه آمیز بر اساس مجموعه داستان های کوتاه تاما جانوویتز که صحنه هنری مرکز شهر نیویورک در دهه 1980 را تعریف می کرد، بازی می کند.
یک پسر جوان به ظاهر عادی در جاده ای کوهستانی رها شده و توسط خانواده ای که به طور فزاینده ای از توانایی های او قبل از کشف راز هویت واقعی او شگفت زده می شوند، به فرزندی پذیرفته می شود...