تعدادی از بچههای کالج که میخواهند نمرات خود را بالا ببرند، بهطور تصادفی برای یک سفر علمی برای مطالعه حیات وحش انتخاب میشوند، اما چون قتلهایی به سبک فیلمهای ترسناک کلیشهای اتفاق میافتد، این شانس را ندارند...
«راکي» (استالون) هنوز غم از دست دادن همسرش را مي خورد که سه سال پيش بر اثر بيماري سرطان درگذشته است. وقتي «ميسن» (تارور)، قهرمان سنگين وزن بوکس، احتياج پيدا مي کند شهرت خود را احيا کند، کارگزارش به «راکي» پيشنهاد مي دهد آن دو مسابقه اي نمايشي برگزار کنند...
زنی جوان (سوفیا آدلا هرناندز) با الهام از پدرش، بوکسوری سابق که وظایف خانوادگی جایگزین جاه طلبی های ورزشی او شده بود، تصمیم می گیرد وارد این ورزش شود....
بریژیت نیلسن، نامزد شهردار «نظم و قانون»، رهبر بیرحم و نژادپرست یک گروه مخفی نئوفاشیست است که قصد دارد با هر وسیلهای که لازم باشد کنترل شهر را در دست بگیرد...
«راکي» (استالون) به دليل خطر ضربه ي مغزي ديگر قادر نيست در مسابقات بوکس شرکت کند. او که بر اثر اتفاقاتي ورشکسته شده، مربي گري بوکسور جوان تشنه ي شهرت، «تامي گان» (ماريسن) را به عهده مي گيرد...
«آپولو کريد» (وودز)، رقيب سابق و دوست فعلي «راکي»، در مسابقه اي با ضربه ي چپ کوبنده ي بوکسوري غول پيکر از شوروي به نام «ايوان دراگو» (لوندگرن) بر زمين مي افتد و مي ميرد. «راکي» نيز عنوان خود را مي گذارد تا بتواند در مسابقه اي غير رسمي با «دراگو» ي آماتور، در خود شوروي شرکت کند.
خانوادهای به عنوان سرایدار به یک هتل در محلی دور افتاده که در تعطیلی زمستانی هست، می روند. در آنجا نیرویی شیطانی روی مرد تاثیر گذاشته و جنون خشونت وی را می گیرد. در حالی که پسرش به خاطر توانایی خاصی که دارد علائمی از اتفاقات وحشتناکی که قبلا در هتل رخ داده را می بیند…
پائولو خواستار این است که یک بار دیگر با راکی مبارزه کرده و آبروی رفته خود را بازیابد. از طرفی راکی که به تازگی با آدریان ازدواج کرده، با مشکلات بی شمار و البته تازه ای دست و پنجه نرم می کند...
بینگو لانگ، یک پرتاب کننده توپ فوق العاده که از رفتار های رییس گونه ی رهبر تیمش با وی خسته شده است، به همراه گروهش به تفریح و سفر به شهر های کوچک میدوست در دهه 1930 میپردازد...
شب سال نو است و آخرین شب کاری پاسگاه پلیس قدیمی بخش 13 شهر دیترویت. تمامی تجهیزات، کامپیوترها و پرسنل پاسگاه به محل جدیدش انتقال یافته اند و فقط جیک رونیک، افسر پلیس، آیریس، منشی پاسگاه و جاسپر، پلیس با تجربه در پاسگاه هستند تا آخرین کارها را انجام دهند و چراغ ها را خاموش کنند و بروند...
یک دامدار اهل مونتانا (جیم میچام) به لس آنجلس می آید و به دنبال خواهر فراری خود (کارن لام) می گردد که در دنیایی از جنایت، مواد مخدر و فحشا گرفتار شده است....
قهرمانان فیلم پدرخوانده سیاه اعضای یک سازمان تبهکار آفریقایی-آمریکایی هستند. مانند براندو در پدرخوانده، آنها از دزدی و قتل بیزاری ندارند، اما خط و نشانی برای مواد مخدر می کشند...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…