یک گردباد آتشین مصنوعی، لس آنجلس را درنوردید و شهر را به ویرانهای تبدیل کرد. با این حال، همه چیز از دست نرفته است، زیرا گروهی از غریبهها به هم پیوستند تا به این نابودی پایان دهند.
این درام تکاندهنده، بر اساس رویدادهای واقعی یکی از وحشتناکترین موارد کودکآزاری که تاکنون ثبت شده است، داستان دختری جوان را روایت میکند که بیش از ۱۲ سال در یک اتاق حبس شده بود.
یک پسر نوجوان که هم در مدرسه توسط دانشآموزان سال بالایی و هم در خانه توسط پدر بدرفتارش مورد آزار قرار میگیرد، یک سلاح لیزری آزمایشی را در یک رودخانه پیدا میکند و به فکر انتقام میافتد. ژنرال ارتشی که سلاح را گم کرده است، یگانهایش را به دنبال آن نوجوان میفرستد.
یکی از رؤسای پلیس فدرال به نام «هری شانن» (مگاوین)، از مأمور سابق، «مارک کامینسکی» (شوارتزنگر) کمک میخواهد تا با رهبر تبهکاران شیکاگو، «لوییجی پاتروویتا» (وانامیکر) مبارزه کند. او به «کامینسکی» پیشنهاد میکند که با هویت جعلی به درون دار و دستهٔ «پاتروویتا» نفوذ کند...
ر شهر اتفاقات و قتلهای مشکوکی رخ میدهد و به دلیل رعایت نکردن قوانین از سوی پلیس قاتلین آزاد زندگی میکنند. در اتاق ستاره یک هیات داوری برای دادگاه تصمیم میگیرد که ...
دختری بیمار که عمر زیادی ندارد، تلاش میکند تا در مدت کوتاهی باقیمانده از زندگیاش، خانوادهای را برای خودش بسازد و مادرش را با مردی که دوستش دارد، آشتی دهد.
دوران بحران بزرگ اقتصادی در امریکا. آوازخوانی محلی به نام «رد استووال» (کلینت ایست وود) که الکی شده، در مزرعه ی خواهرش «امی» (بلوم) زندگی می کند. پسر کوچک خانواده – «ویت» (کایل ایست وود) – شیفته ی دایی خود است. «رد» که می خواهد در آزمون سالانه ی گراند اولد اپری نشویل شرکت کند، به «ویت» می گوید که اگر بخواهد می تواند او را هم راهی کند.
یک مزدور با شمشیر سه تیغه اش متوجه می شود که آینده سلطنت شاهزاده خانوم سرزمینش در خطر است و جادوگر قدرتمند سرزمین قصد تخریب او را دارد. از همین رو او می خواهد برای کمک به شاهزاده یکسری نقشه بکشد ...
در شب شانزدهم سپتامبر سال 1973، پس از کودتاي نظامي عليه حکومت «آلنده» در شيلي، يک آمريکايي به نام «چارلز هورمن» (شي) از خانه اش در سانتياگو ناپديد مي شود. پدر «چارلز»، «اد هورمن» (لمون) که تاجري نيويورکي است، به دنبال پسرش به سانتياگو مي آيد...