این فیلم که بازسازی فیلمی به همین نام محصول سال 1990 محسوب می شود، در مورد کهنه سربازی به نام جیکوب سینگر است که پس از بازگشت از جنگ ویتنام سعی می کند سلامت عقل خود را حفظ کند. در واقع او به وسیله وهم و خیالات و همچنین فلش بک هایی از گذشته که خاطرات بد جنگ را برای او زنده می کنند، به ستوه آمده است. همچنان که افراد و دنیای اطراف جیکوب تغییر می کنند، جیکوب به سرعت وارد بحرانی بزرگ می شود…
اتفاقات این فیلم که در سال 1867 و ایالت مونتانا به وقوع میپیوندد، داستان یک شکارچی را به تصویر میکشد که در تلاش هست به همراه یک شکارچی جوان ، برادرش را پیدا کند. اما آنها در مسیر با مشکلات فراروانی مواجه میشوند که ماموریتشان را دشوار میکند و…
در مورد گروهی از افراد می باشد که می خواهند مسیر 3000 مایلی شانگهای تا چشم انداز های پوشیده از برف هیمالیا را پیاده روی کنند اما در میانه ی راه، با یکی یتی (مرد برفی) جوان به نام اورست برخورد می کنند. در ادامه، آنها تصمیم می گیرند تا این موجود جادویی را به آغوش خانواده اش که در اورست زندگی می کنند، بازگردانند...
داستان فیلم بر روی یک زن و مرد به نام های رونی میسنر و اد همسلر تمرکز دارد. اد همواره در حال آماده شدن برای بحرانی است که شاید هرگز اتفاق نیفتد. از طرف دیگر رونی هم همیشه در حال خرید چیزهایی است که ممکن است هرگز از آن ها استفاده نکند. هنگامی که این دو در یک شهر کوچک سعی می کنند عشق را پیدا کنند، همه چیز عوض می شود...
در این فیلم دولف لاندگرن به هنرنمایی میپردازد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، یک غریبهی مرموز به نام آیدن هاکانسون به روستایی دور جایی که پانزده سال قبل همسر و فرزندش رباییده شدند ، سفر میکند و…
نبردی شدید و دشوار چهار روزه بین شبه نظامیان استقلال کره و نیروهای امپریالیست ژاپنی، در منطقهی منچوری چین در حال رخ دادن میباشد. در طول این عملیات یک استاد شمشیرزنی همراه با یک تیرانداز ماهر و فرماندهای جوان علیه نیروهای ژاپنی با همدیگر متحد میشوند تا مسیر جنگ را به نقع خود تغییر دهند...
یک دهه پس از مرگ یک ستارهی تلویزیونی ، یک بازیگر جوان مکاتباتی که با او داشته را ، به همراه تاثیراتی که بر روی زندگی هر دوی آنها گذاشته را ، آشکار میکند و…
برای ایوان، ارزش خانواده بالاتر از هر چیز دیگری است و هرکس که میان او، همسر و پسر تازه متولد شده اش قرار بگیرد، دچار دردسر بزرگی می شود. زمانیکه این محافظت ها ایوان را به سمت خشونت می کشاند، به نظر می رسد که ایوان خود واقعیش را پیدا کرده باشد...
این فیلم داستان یک نوجوان انگلیسی از تبار پاکستانی به نام جاوید (با بازی ویویک کالرا) را حکایت میکند که در سال ۱۹۸۷ در شهر لوتون انگلستان زندگی میکند و در حال بزرگ شدن است. او در میان آشفتگیهای نژادی و مشکلات اقتصادی که در این برهه زمانی وجود داشت، شعر مینویسد. او قصد دارد از همین شعر نوشتن به عنوان یک راه فرار از شهری که در آن ساکن بود و دیگر قدرت تحمل کردنش را نداشت و همچنین پدر سنتی و غیرقابل انعطاف خود، استفاده کند. اما زمانی که یکی از همکلاسیهایش، موسیقی بروس اسپرینگستین را به جاوید معرفی میکند، او میتواند یک برابری و شباهت را بین زندگی طبقه کارگری خود و آن اشعار قدرتمند ببیند. به همین ترتیب جاوید نه تنها یک مسیر خوب برای زندگی خود پیدا میکند، بلکه بعد از گذشت مدتی این جسارت را در خود مییابد که با صدای منحصربهفردی که دارد، خود را ابراز کند و به نمایش بگذارد.
زمانی که یک تمدن جایگزین دیگری میشود، دوره ای جدید آغاز خواهد شد که تمامی اسطوره و جنگجویان دوره قبل را از بین خواهد برد. یک سرباز به نام لوتور درگیر جنگ میشود تا خانواده اش را نجات دهد او با شخص دیگری به نام ویزل دشمن هست و هرکدام به خداهای متفاوتی دعا میکنند اما در این راه باید در کنار هم در مقابل وحشی ها و دیگر تهدید های موجود بجنگند و...
غریبهای به نام کایلا به طور مرموزی ربوده میشود و پس از مدتی خودش را در یک بازی مرگبار میبیند که ناخواسته وارد آن شده است. در این بازی افراد توسط گروهی نقابدار شکار میشوند و...
یک زن جوان در حین اینکه سعی می کند تا پدرش را در طول یک گرباد رده 5 نجات دهد، خود را در داخل خانه ای پیدا می کند که در شرف غرق شدن است و باید برای نجات خودش با تمساح ها نیز مبارزه کند…
هالا زنی است که دهه چهارم از زندگی خود را سپری می کند و تصمیم می گیرد که در برابر صنعت آلومینیم اعلان جنگ کند و از نابودی کشورش به دست این صنعت جلوگیری کند. برای این کار، او تمام چیزهایی که باید از آنها محافظت کند را به خطر می اندازد اما هنگامی یک بچه یتیم به طور غیر منتظره ای وارد زندگی او می شود، همه چیز عوض می شود…
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
«من یه همتیمیام» یک درام جذاب و پرانرژی درباره دوران بلوغ است که در جریان یک انتخابات دبیرستانی رخ میدهد. پس از رسواییای که چهره بیعیب و نقص یک دانشآموز نمونه را نابود میکند، او به عنوان همتیمی وارد رقابت انتخاباتی میشود. اما با شدت گرفتن کارزار، او در گرداب آشوب فرو میرود و دنیای پرتلاطم سیاست و بلندپروازیهای نوجوانی را میبیند.
جه یون (پارک جونگ مین) که دیر به خدمت سربازی رفته بود، با دوست دخترش یونگ جو (جیسو)، به دلیل سوء تفاهم های پیش آمده، از طریق تلفن از هم جدا میشوند. ناگهان، شیوع زامبیها جهان را در بر میگیرد. وضعیت اضطراری ملی اعلام شده و یک هواپیما در مرکز شهر سقوط میکند. جه یون و گروهش در بالای یک آسمانخراش در سئول محبوس میشوند. یونگ جو، با به خطر انداختن جان خود، در خیابانهای مملو از زامبی به دنبال او میگردد. آیا عشق آنها قادر خواهد بود از این آخرالزمان جان سالم به در ببرد؟