وقتی علاقهی شدید یکی از همکلاسیهایش به یک وسواس خطرناک تبدیل میشود، دانشجوی دانشگاه، ارین، در طول تعطیلات بهاری، خود را در اتاق خوابگاهش زندانی میبیند.
وقتی برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش لغو می شود، یک ناهماهنگی هذیانی به خودکشی تبدیل می شود. یک مامور به او قول می دهد که اگر افراد خاصی را بکشد، از او ستاره تلویزیون بسازد، بنابراین او تبدیل به "قاتل ماسک کودک" می شود...
یک پسربچه برای نجات شغل پدرش که یک کاراگاه خصوصی ورشکسته می باشد تیمی مشتکل از سگ خانگی اش و یک طوطی سخنگو تشکیل می دهد تا در مقابل سرمایه دار ظالم شهر که خواستار توقف ساخت اقامتگاهی برای نجات حیوانات است. مقابله کنند...
یک زن تاجر که به شدت مشغول کار است، پس از آنکه ناگهان آرزو میکند که ای کاش مسیر دیگری را در زندگی انتخاب کرده بود، معنی جملهی «مراقب آرزوهایت باش» را میفهمد.
یک مادر و دختر برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به یک اردوی رفتینگ (قایقسواری در آبهای خروشان) میروند، اما در طول مسیر با سه زندانی فراری روبهرو میشوند.