یک تبهکار تصمیم میگیرد اعضای ناشی گروهش را به قتل برساند و مرگ آنها را گردن یک موجود افسانهای دریایی بیندازد. چیزی که او نمیداند این است که آن موجود واقعی است.
» رودریک آشر « ( پرایس )، مالک سپیدمو و مهیب خانه اى مرموز و قدیمى است که همراه با خواهرش، » مادلین « ( فائى ) گوشه ى عزلت گرفته است. روزى » مادلین « خبر نامزدى اش با » فیلیپ « ( دیمن ) را به او مىدهد. » رودریک « به » فیلیپ « مىگوید که او و خواهرش، آخرین بازماندگان » خاندان آشر «، به نوعى جنون مبتلا هستند که نباید به نسل دیگرى منتقل شود…
یک گشت آمریکایی برای تخریب یک پل راه آهن مهم، با اسکی پشت خطوط دشمن عبور می کند. این کار به دلیل اختلافات بین گروهبان و ستوان و حملات مداوم نیروهای آلمانی دشوار است...
یکی از مدیران لوازم آرایشی، فرمول جوانی را از ژله گرفته شده از زنبورهای ملکه تولید می کند. با این حال، او نمی تواند عوارض جانبی را پیش بینی کند. جستجوی او برای زیبایی ابدی او را به یک هیولا تبدیل می کند...
یک گربه ی مرده ی گچ اندود با یک اثر هنری ماهرانه اشتباه گرفته شده یک پیش خدمت کند ذهن به عنوان هنرمند خالق آن شناخته شده است. تمایل او به تمجید و ستایش بیشتر، به مجموعه ای از کار های مرگبار ختم می گردد...
سارق مشهور بانک، بندرت بدون مسلسل تامپسون خود دیده می شود. او ترس زیادی از مرگ دارد. تصور یک تابوت او را در خلال یکی از سرقتهایش با مشکل روبرو کرده و منجر به از دست دادن یکی از دستهای همدستش می شود...
گروهی از زنان وایکینگ تنها یک کشتی می سازند و برای یافتن مردان گمشده خود در آن سوی دریا حرکت می کنند، اما در چنگ وحشیانی که مردانشان را نیز اسیر می کنند، می افتند...
یک دختر بچه ی ثروتمند ، که پولش برایش هیچ گونه خوشحالی نمی آورد ، نسبت به مادرش احساس غریبی می کند . او عقده هایش را بر سر دختران مدرسه خالی می کند . تا اینکه یک بار ، یکی از شوخی های او باعث می شود یکی از دختران تا مرز خودکشی پیش رود و این کار باعث می شود او به فردی منفور و مطرود تبدیل شود ...
دو قاتل فراری، کافه "ابر شماره نه" را که پاتوق نوجوانان است، تسخیر میکنند و تعدادی از آنها را گروگان میگیرند. ساقی کافه تصمیم میگیرد جان این بچهها را نجات دهد.
یک مأمور فضایی از سیاره دوردست داوانا، از طریق یک دستگاه انتقال ماده بسیار پیشرفته به زمین فرستاده میشود. او در آنجا، برای به دست آوردن خون مورد نیاز برای نژاد در حال مرگش که نتیجه یک جنگ هستهای ویرانگر است، جنوب کالیفرنیا را وحشتزده میکند.
راننده کامیونی که بیگناه به جرم قتل زندانی شده، فرار میکند و با گروگان گرفتن یک زن جوان و ماشینش، در یک مسابقه جادهای به سوی مرز مکزیک میراند تا از دست پلیس بگریزد.