داستان فیلم در مورد پدر و مادر کارگردان مشهور سوئدی، اینگمار برگمان می باشد. در سال 1909، پدر او هنریک برگمان که مرد فقیری بود عاشق آنا، دختری از یک خانوادهی ثروتمند می شود. پس از ازدواجشان، هنریک بعنوان یک کشیش در شمال سوئد مشغول به کار می شود. اما پس از چند سال، آنا دیگر نمی تواند زندگی با مردم آنجا را تحمل کند...
مدیکن یک دختر سوئدی از خانواده سطح بالا است که در زمان جنگ جهانی اول که شامل سوئد نمی شد، بزرگ شد. او با خانواده اش با خوشحالی زندگی می کند، دنیا را تجربه می کند و چیزهای شجاعانه و دیوانه کننده ای می سازد...
دکتر "جنی ایساکسون" روانپزشکی است که با یک روانپزشک دیگر ازدواج کرده.آنها هر دو در کار خود موفق هستند اما به آرامی او دچار مشکلات روانی می شود."جنی" توسط تصاویر و احساساتی از گذشته خود مورد تهاجم قرار می گیرد و در نهایت از کار می افتد...
"وولگر" به همراه تئاتر خود به شهری وارد می شود.مردم شهر پس از اطلاع یافتن از اتفاقات عجیب برنامه های گذشته او درخواست می کنند قبل از صدور اجازه برای اجرای عمومی برنامه،او برای آنها برنامه خود را اجرا کند.بعضی از مردم شهر تلاش می کنند آنها را به عنوان متقلب معرفی کنند اما او و گروهش بسیار باهوش هستند...
« پروفسور بورگ » ( شوستروم ) همراه عروسش ، « ماریانه » ( تولین ) که در زندگى زناشویى با همسرش ( بیورنستراند ) مشکل دارد ، براى دریافت دکتراى اقتصاد ( در پنجاهمین سالگرد فارغ التحصیلىاش از دانشگاه ) به لوند میرود .
مارکوس بانکدار عاشق میج رقصنده باله جوانی می شود که در اپرا کار می کند. برای ملاقات با او، او در آنجا کار می کند، اما ماج عاشق اسوالد برگ، ستاره بزرگ اپرا است...
یک زوج نیازمند با مشکلات زناشویی، از سفر خود به ایتالیا بازگشته و وارد استکهلم می شوند.در همین حین، یک زن بیوه در مقابل اغواگری دو شخص مقاومت می کند و...
"بریت" زنی جوان با مشکلات بسیار است.او قصد خودکشی داشته و افسرده است.از آنجایی که برایش غیرممکن است با مادرش زندگی کند،بیشتر سالها را در موسسات مختلف می گذراند.اکنون او شغلی در یکی از کارخانجات با شرایطی بدست آورده که می تواند دوباره با مادر خود زندگی کند.اما رابطه آنها بسیار پرتنش است و...
"مگی" پس از جا ماندن از قطار با "دیوید" آشنا شده و شب را به همراه او می گذراند.آنها که پولی ندارند وارد یک کلبه تابستانی می شوند.مالک کلبه پیشنهاد اجاره به آنها را می دهد اما انگیزه دیگری دارد.در زندگی مشترک آنها باید با گذشته خود روبرو شده و با همسایه ها و مقامات روبرو شوند...