داستان در مورد زن و شوهری است که قبلاً جاسوس بوده اند و حالا به نیو اورلئان آمده اند تا در کنار دختر کوچک خود زندگی آرامی را تجربه کنند. اما FBI از آنها می خواهد که تنها یک ماموریت دیگر را انجام دهند...
میکی خلافکار سابق تصمیم می گیرد راه درست را پیش بگیرد ، یک شغل قانونی یقه آبی کار کند و از دوستش کلودی (بریجت فوندا) بخواهد که با او ازدواج کند. متأسفانه، قبل از اینکه عروسی اتفاق بیفتد و این زوج بتوانند شهرخود را ترک کنند، رفیق پردردسر دابز (کری الوز) از راه می رسد و از دوستانش التماس می کند که به او کمک کنند تا از یک باند مرگبار فرار کند...
«ديک تريسي» (بيتي) با تلاشي مداوم، نقشه هاي شيطاني «بيگ بوي کاپريس» (پاچينو)، رهبر جنايتکاران را بر هم مي زند. از طرف ديگر «تريسي» در زندگي خصوصي با نامزدش، «تس تروهارت» (هدلي) که اصرار دارد او شغل کم دردسرتري براي خود دست و پا کند، درگير است...
سال 2084 سیاره ی مریخ به مهاجرنشین زمینیان تبدیل شده است. «داگلاس کوایید» (شوارتسنگر)، کارگر ساختمانی، همراه همسرش «لوری» (استون)، زندگی مرفهی دارد؛ اما هر شب کابوسی در مورد سفرش به مریخ می بیند…
«جوليوس بنديکت» (شوارتسنگر) که ثمره ي تجربه ي مخفي دولت براي خلق يک نمونه ي کامل ژنتيکي است باخبر مي شود برادري دوقلو به نام «وينسنت» (دويتو) دارد که به يتيم خانه اي در لس آنجلس فرستاده شده است. «جوليوس» به دنبال برادرش مي رود.
«پرستن تاکر» (جف بریجز)، جوان مبتکر و خیال پرداز، طرح تولید اتوموبیلی بدیع به نام «تورپیدو» را کامل کرده است و در یک انباری نزدیک خانه اش، مراحل ساخت نمونه ی اولیه را دنبال می کند…
جانی بازیکن برتر فوتبال دبیرستانی است و بسیاری از کالج ها او را می خواهند. دوست ، مربی و بهترین دوستش او را در کالج میخواهند تا بیشتر به خودشان خدمت کنند...
در سال 2017، یک تاجر موفق به اقصی نقاط جهان سفر می کند تا متوجه شود که زن کامل همیشه زیر بینی اوست. او یک ردیاب مرتد را استخدام می کند تا یک نسخه تکراری دقیق از همسر اندرویدی خود پیدا کند...
«ستوان فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریایی با زنی به نام «سوزان» (یانگ) آشنا می شود. در حالی که متوجه می شود «سوزان» محبوبه ی وزیر دفاع، «دیوید برایس» (هاکمن) نیز هست. خیلی زود «سوزان» به قتل می رسد و «تام» یقین پیدا می کند که «دیوید» قاتل است…
ناتالی یک دانش آموز زیبا وقتی پدرش به خارج از شهر می رود، او به بهترین دوستانش جف و پولی اجازه می دهد که به خانه بروند. این سه نوجوان جوان به طور جداگانه و با هم چیزهای زیادی در مورد زندگی، عشق و بزرگ شدن می آموزند...
دو دوست از جنگ ویتنام به خانه بازمی گردند.یکی از آنها دچار مشکلات فیزیکی شده اما دیگری ضربه روحی خورده که او را به راهی می کشاند که تصمیم می گیرد یک پرنده شود..
نیویورک، سال 1934. «آنجلو پرولونه» (استالون) به پدر در حال مرگش (داگلاس) قول می دهد بزهکاری را کنار بگذارد و آبروی از دست رفته را به خانواده اش بازگرداند. اما تلاشش در این زمینه، هم برای هم پالکی هایش و هم برای «وندتی» (رومانوس)، گنگستر گروه رقیب، یک معماست. پلیس هم با تصویر جدیدی که «آنجلو» می خواهد از خود ارائه دهد، مجاب نشده...
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...