دو مرد بیکار که تصمیم گرفته اند دست به سرقت بزنند، اشبتاهی بجای سرقت مغازه، وارد یک اداره پلیس می شوند و پس از یک سری اتفاقات به عنوان دو مامور پلیس استخدام می شوند...
"کارلو آنتونلی" مهندسی اهل جنوا،مورد حمله قرار گرفته و تصمیم می گیرد اجرای عدالت را خود به عهده بگیرد.در ابتدا او برتری بدست نمی آورد اما با کمک "تامی" سارقی که از او طرفداری می کند همه چیز عوض می شود...
رامبو ( توماس میلیان ) بعد از خروج از ارتش به یک قهرمان شهر تبدیل شده و درصدد انتقام از جنایتکاران و گانگسترها برمی آید تا این که خلافکاران یکی از دوستان نزدیک وی را به قتل میرساند این مسئله باعث میشود رمبو تمامی انها به سرکردگی پاترنو ( کاتن ) را از بین ببرد و …
"جو" پس از مرگ پدرش به غرب وحشی میرود تا تبدیل به یک مرد واقعی شود. او از اسلحه، دعوا و خشونت بیزار است و عاشق شعر خواندن است. همچنین دوچرخه را به اسب ترجیح می دهد. سه معلم او هرکاری میکنند نمی توانند آموزش های لازم برای جنگیدن و دفاع را به او یاد دهند، تا اینکه "جو" عاشق یک دامدار جوان می شود و بخاطر حسادت مردی مسلح بنام "مورتون" به عشق آنها، تصمیم میگیرد از خود دفاع کند...
پس از جنگ داخلی، جانی همیلتون متوجه می شود که پدرش توسط راهزن سانتانا به قتل رسیده است و مادرش گرترود با عمویش کلود ازدواج کرده است، اما جانی مصمم است که حقیقت را دریابد....
در سال 1864، کلاید مک کی مزدوررهبری یک تیم از جنایتکاران را در یک ماموریت که دستوران از بالا امده بود برعهده داشت؛این ماموریت نفوذ به قلعه دشمن و سرقت یک میلیون دلار طلا از ارتش اتحادیه بود...
وقتی زن جوانی معدن طلایی را از عموی مقتول خود به ارث می برد، سارتانا به کمک او می آید تا کلاهبرداران مختلف از جمله کلانتر محلی سعی کنند آن را به عنوان مال خود ادعا کنند.
وقتی دو راننده در یک مسابقه با هم به مقام اول دست پیدا می کنند، برای مشخص شدن برنده جایزه آنها تصمیم می گیرند مسابقه ای دیگر برپا کنند. اما وقتی مافیا جایزه مسابقه را نابود می کند آنها تصمیم می گیرند آنرا پس بگیرند و...
پنج کماندوی عجیب و غریب آمریکایی به یک ویلای به شدت محافظتشده نفوذ میکنند تا از اسرار "طرح کا" مطلع شوند، طرحی که نازیها قصد دارند از آن برای بیرون راندن متفقین از ایتالیا استفاده کنند.
یک جانباز جنگ داخلی پس از شلیک به سرش ، فراموشی می کند. هنگامی که به زادگاه خود بازمی گردد ، می فهمد که وی را به عنوان یک متروکه اعلام کرده اند. قاضی محلی به او فرصتی می دهد تا پاکسازی کند ...
در پایان قرن نوزدهم، در یک روستای کوچک ایتالیایی در کنار یک دریاچه، یک مجسمه قدیمی پیدا می شود و خیلی زود یک سری جنایات شروع می شود و مردم خرافاتی روستا بر این باورند که این مجسمه حامل یک نفرت باستانی است ...