«کمپ» ( جانی دپ ) روزنامه نگار مستقلی است که به منظور کار در یک روزنامه محلی به منطقه کارائیب مسافرت کرده است. یکی از دلائلی که کمپ را به این منطقه کشانده، مردم سالم و محیط دست نخورده آن است. اما کمپ به محض اینکه جهت مصاحبه ای کاری نزد سردبیری خشن به نام «لاترمن» ( ریچارد ینکینز ) می رود، متوجه می شود که شرایط مورد نظرش چندان هم به آن چیزی که فکر می کرده شباهت ندارد و به نوعی، بیشتر افراد این منطقه از فرهنگی عجیب و غریب برخوردارند...
اسکروچ مردی خسیس و بداخلاق که در آستانه کریسمس با تنگ نظری خود قلب منشی همیشه وفادارش را می شکند و در شب کریسمس طبق معمول تنهاست تا اینکه ارواح کریسمس به سراغ او می آیند و او را با خود در سفری طولانی همراه می کنند تا چشم او را به اعمال زشتش باز کنند.
این کمدی زندان بر اساس مجموعه تلویزیونی محبوب انگلیس به همین نام ساخته شده است. مدتهاست که فلتچر به یکی از زندانیان زندان اسلاید دستور می دهد یک مسابقه فوتبال بین ...
کاپیتان اس. ملی به یک گردان ضدهوایی مختلط فرستاده میشود. مأموریت او چیست؟ ایجاد نظم و انضباط در میان سربازانی که بیشتر به دنبال شکار جنس مخالف هستند تا دشمن...
هنری هشتم پس از ازدواج با ماری از نرماندی، مشتاق است ازدواج خود را به پایان برساند. متأسفانه، او همیشه سیر میخورد و از خوردن آن امتناع میکند. تصمیم به خلاص شدن از شر او - به روش معمول خود، هنری باید راهی برای انجام آن بدون تحریک جنگ با پسر عموی ماری، پادشاه فرانسه پیدا کند.
آژانس همسریابی «خوشبختی زوجین» در پی وصل کردن دلهای تنها در روستا است. سیدنی بلیس، صاحب آژانس، خودش گرفتاریهای عشقی زیادی دارد، اما همچنان جزوهای به نام «حرفه برای دلربایی» منتشر میکند. مجموعه عجیبوغریب افراد امیدوار به روابط نامتعارف منجر میشود و حسادتها بیشک به دردسر ختم میشود...
تمامی کارهای عاشقانه سید و برنی توسط دوست دختر هایشان، جون و آنته مورد تمسخر قرار میگیرد. پسرها تفریح در یک کمپ را پیشنهاد میکنند که پنهانی قصد دارند آن ها را به یک کمپ لختی ببرند. آنها سر از یک جای اشتباه در میآورند...
سِر سیدنی راف دایموند مسئول بریتانیایی پست مرزبانی از تنگه خیبر است. تصور می شود زمانی که تنگه توسط هنگ سوم پیاده نظام محافظت می شود جای آن ها امن است اما خازی کالابری افکار دیگری در سر دارد...
دینا مدلی است که چهره اش در یک کمپین تبلیغاتی برای گوشت ظاهر می شود. در حین فیلمبرداری تبلیغات تلویزیونی ، او و استیو ، یکی از مردان بدلکار ، با هم فرار می کنند. مدیران تبلیغاتی از ...