ژنرال مارنکوف از KGB شوروی به سمت آمریکاییها میپیوندد و همراه با مدیر CIA خود، هری وارگریو، عملیاتی را برنامهریزی میکنند که هدف آن فاش کردن عوامل KGB در اروپا است...
مهندس “استوارت گراف” زندگی ناخوشایندی با همسرش، “رِمی” دارد، اما از کار کردن با پدر او، “سام رویس” لذت میبرد. در انستیتوی زلزله شناسی شهر، “دکتر استاکل” از گوش دادن به حرف دستیارش، “راسل” که وقوع زمین لرزه بزرگی را در چهل و هشت ساعت آینده پیش بینی کرده، طفره میرود. اما با لرزشی دیگر و بالا آمدن آب سد، با شهردار مشورت میکند ولی او نیز از انجام هرگونه اقدام احتیاطی خودداری میکند. زمین لرزه وسیعی رخ میدهد و ویرانی بسیار به بار میاورد و حالا “گراف” برای نجات “رویس” و کارکنانش اعزام میشود…
فیلم داستان "کلنل پییر نوئل راسپگی"،کسی که چتربازان فرانسوی را برای مقابله با پارتیزانهای هندوچین و بعدها در طول جنگ استقلال الجزایر رهبری کرد را روایت می کند...
سال ۱۹۴۳، اوج جنگ جهانی دوم. هواپیمای “سرهنگ جوزف ل.رایان” (سیناترا)، خلبان نیروی هوایی امریکا سرنگون می شود و او را به اردوگاه اسرا در ایتالیا می برند. در آن جا “رایان” عملیات فرار ۶۰۰ زندانی انگلیسی و امریکایی را رهبری می کند.
« گلادیس آیلوارد » ( برگمن ) ، پیشخدمت خانوادگى « سر فرانسیس جیمیسن » ( اسکوایر ) ، با شنیدن این موضوع که یک زن میسیونر مسیحى انگلیسى به نام « لاسن » ( سیلر ) در کوههاى شمال چین مهمانخانهاى دارد و تلاش مىکند تا بىدینها را به مسیحیت دعوت کند ، تصمیم مىگیرد به او بپیوندد .
"ادی ویلیس" نویسنده سابق مقاله های ورزشی که روزگار خوبی را نمی گذراند، توسط "نیک بنکو" استخدام می شود تا کشف اخیر او، پدیده ای اهل آرژانتین را به همه معرفی کند و...
جو لارنس یک گروهبان ارتش آمریکاست که عاشق پناهنده ای می شود که سعی می کند پول کافی جمع آوری کند تا گروهی از یتیمان آلمانی را به آمریکای جنوبی منتقل کند، جایی که می توانند زندگی را از نو آغاز کنند. جو میخواهد کمک کند، بنابراین او به همراه دوستانش یک سرقت جسورانه را برنامهریزی میکند.
“ستوان هاری بروبیکر” (هولدن)، خلبان با تجربهای است که با هم قطارانش در جنگ کره، برای بمباران مواضع دشمن میروند و فرماندهشان، “دریادار جرج تارانت” (مارچ) که آنان را برای مأموریتهای خطرناک میفرستد، هر بار که ناقوس مرگ به صدا در میآید، اندوهگین میشود. “نانسی بروبیکر” (کلی) همسر دوستداشتنی و همیشه منتظر “هاری” است که در توکیو به ملاقاتش میآید. پلهای توکو ـ ری نقاطی کلیدی در کرهشمالی هستند که “هاری” و همقطارانش باید آنها را بمباران و نابود کنند تا تحرک دشمن را مختل سازند. خلبانەا کارشان را خوب انجام میدهند، اما جانشان را بر سر این مأموریت میگذارند. ..
پس از یک دوره غیبت طولانی، "مری جین" به دیدار دوست دوران مدرسه خود "الویس" و دخترش "رومانا" می رود. "الویس" از ازدواج خود با "لیو ونگلر" راضی نیست. او به خواب رفته و دوران خوشش را با عشق واقعی خود به یاد می آورد و...
"نل بوون" پس از نگاهی گذرا به آسایشگاه روانی بدلام، در مورد رفتار به بیماران دچار نگرانیهایی می شود. وقتی او تلاش می کند شرایط را در آسایشگاه بهتر کند، "جرج سیمز" مدیر آسایشگاه از قدرتهای خود استفاده کرده و...