John Ashley

سه زن از سه نژاد به بخش جمع آوری کمک های مالی در یک انقلاب جزیره می پیوندند...

گروهی از ماجراجویان به جزیره‌ای بومی حمله می‌کنند تا گنج دفن‌شده‌ی افسانه‌ای را به دست آورند. اما ساکنان جزیره به همان اندازه مصمم هستند که از گنج مقدس خود محافظت کنند. در این میان، اتفاقات پیچیده‌ای رخ می‌دهد.

شیطان مردی را به این شرط که مرید او شود، از مرگ حتمی نجات می دهد...

یک دانشمند دیوانه یک هیولا ایجاد می کند، اما پس از بریدن سر آن، او را در سرمی که خود اختراع کرده است، زنده نگه می دارد...

بومیان یک جزیره گرمسیری باید با گیاهان و جانوران انسان خوار مبارزه کنند، جهش های ناشی از رادیواکتیویته. قربانی کردن باکره تبدیل به یک هنجار می شود. گروه کوچکی از افراد مداخله گر گرفتار درگیری می شوند.

فرانکی که در نیروی دریایی ذخیره در تاهیتی خدمت می کند، به دی دی، همسرش، اعتماد ندارد که به او وفادار بماند، بنابراین بوآنا، یک جادوگر محلی را استخدام می کند تا به او کمک کند...

ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭﻣﻴﻦ ﺟﺸﻦ ﻣﻬﻤﺎﻧﻲ ﺳﺎﺣﻠﻲ ﻓﺮاﻧﻜﻲ و ﺁﻧﺖ, ﻳﻚ ﺩﺳﺘﻪ ﻣﻮﺗﻮﺳﻮاﺭ ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻄ اﺭﻳﻚ ﻭﻭﻥ ﺯﻳﭗ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ...

یک میلیونر می خواهد ثابت کند که میمون خانگی او به اندازه نوجوانان باهوش است. او یک آزمایش ترتیب می دهد تا این نظریه خود را اثبات کند...

مردم محلی که برای تفریح به ساحل می‌روند، با دیدن اینکه ساحل آنها تبدیل به باشگاه بدنسازی شده است، ناراحت می‌شوند...

«هومر» (داگلاس) گله‏دار پير در اداره‏ى امور مزرعه‏ ى خود دچار مشكل است و «هاد» (نيومن)، پسر بی بند و بارش، به جاى كمك به او به دنبال نوش خوارى و زنان است...

داستان نوه دیوانه دکتر فرانکنشتاین تلاش می کند تا هیولاهای وحشتناکی را در لس انجلس امروزی خلق کند...

یک مرد آرایشگر هالیوودی (رابرت اچ. هریس) گرگینه نوجوان خود و فرانکنشتاین را می فرستد تا غول های استودیو را بکشند...

در دهه 1950 کانادا، در خلال یک پرواز تجاری، خلبانان و برخی از مسافران دچار مسمومیت غذایی می شوند، بنابراین یک خلبان جنگنده سابق جنگ جهانی دوم (دانا اندروز) مجبور می شود هواپیما را در مه شدید فرود بیاورد...

سریالِ "غرب وحشی" داستانِ دو مامور مخفی "جیمز تی وست" و آرتموس گوردون" می باشد ، آن ها مامور هستند تا از هر خطری که جانه رئیس جمهور را تهدید میکند ، جلوگیری کنند و ...