پس از سقوط یک هواپیمای نظامی در نزدیکی یک شهر کوچک آمریکایی، یک مار غول پیکر انسان خوار شروع به کشتار می کند. مردم محلی باید راهی برای از بین بردن مار بیابند و با کمک دانشمندی که در مورد مار میداند، آن را بکشند...
در سال 1799 بازرس «ایچابود کرین» (جانی دپ) از پلیس نیویورک بر خلاف میلش به شهر کوچکی به اسم اسلیپی هالوو فرستاده می شود تا راز یکسری قتل ها را که در آنجا اتفاق افتاده حل کند. جسد تمام قربانیها در وضعیت بدون سر پیدا شده اند و افراد شهر معتقدند که روح “مرد اسب سوار بدون سر” که سالها قبل در آنجا کشته شده به قصد انتقام افراد شهر را می کشد. کرین اعتقادی به این حرفها ندارد و از پذیرفتن نظریه مرد اسب سوار سرباز می زند و شروع به تحقیقات برای پیدا کردن قاتل می کند. اما پس از روبرو شدن با مرد اسب سوار بدون سر آنرا باور می کند و می کوشد با کمک دختری به اسم «کاترین» (کریستیانا ریچی) و پسر یکی از قربانیان راز این افسانه هولناک را دریابد.
یک خاخام اسرائیلی نرمافزاری میسازد که میتواند آینده را پیشبینی کند. او به قتل میرسد و نرمافزارش به سرقت میرود. فردی قدرتمند با استفاده از این نرمافزار قصد دارد جهان را تسخیر کند.
دنیای آینده. زمین برای جدال در برابر حشرات غول آسایی از سیارات دیگر که به مایه ی تهدیدی جدی بدل شده اند، آماده می شود. «جانی» (وان دین) و «کارمن» (ریچاردز)، هم مدرسه ای های دل باخته ی یک دیگر که از هم جدا شده اند و به ارتش پیوسته اند، دوباره طی علملیات جنگی در فضا یک دیگر را می یابند. خیلی زود جنگ آدم ها و حشره ها شدت می گیرد…
هنگامی که یک ورزشکار "گاوبازی رودیو" وارد یک شهر محدود می شود، درون شهر مشکلاتی پیش می آید. عضو شورای شهر با این تازه وارد به مشکل بر می خورد. هنگامی که دختر عضو شورا عاشق گاوچران می شود، نبرد آنها بسیار شخصی می شود و ...
یک نوجوان سرکش برای پیوند با ریشه های خود راهی یک سفر تابستانی انفرادی می شود، خودش را در دنیایی جدید می یابد و در این سفر درمی یابد که مسئول همه اتفاقات زندگی اش، خودش است ...
وکیلی بنام بنجامین استیلز در حال رانندگی و مسج دادن با موبایل است که با دختری نوجوان تصادف کرده و باعث مرگش میشود و حال در آستانه افتادن به زندان است و....
جیسون میوز برای اینکه در هالیوود احترام بیشتری کسب کند، با جیمز اسمیت همکاری می کند تا با روشی جدید در بازیگری که از روی کتابی آن را دنبال می کند، تبدیل به بازیگری جدی شود. اما طولی نمی کشد که در سرازیری دیوانگی قرار میگیرد…
یک دریانورد به همراه همسر و بهترین دوستش در دریا در حال گشت و گذار هستند و همه چیز آرام و خوب است. تا اینکه یک دزد دریایی آرامش آنها را به هم میریزد و حالا این دریانورد باید باری دیگر زندگی خود را به خطر بیاندازد تا همسر و بهترین دوستش را نجات دهد و خود را با شرایط دشواری که پیشرو دارد وفق دهد. اما…
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.
این سریال پیش درآمدی بر بازیِ اصلی این سریال است، شرح پیش زمینهی زندگیِ شخصیت های این سریال ؛ شرح دلایل آنها برای شرکت در دهمین رقابتِ “مورتال کمبت” که نسخهی اول این بازی بر این اساس بود. قسمت های این سریال غیرخطی بوده و کمترین استمرارِ داستانی را دارند. هر قسمت از این سریال درموردِ سرگذشت و قضایای یک شخصیت یا چند شخصیت است. و اما فصل دوم خودِ رقابت (مورتال کمبت) را پوشش میدهد.